x تبلیغات
مشاوره ازدواج

افسردگی پس زایمان

 افسردگی پس از زایمان می تواند موجب شود که شما احساس ناراحتی و یا ناامیدی.


و همینطور پوچی داشته باشید و همینطور امکان دارد در مواظبت و برقرار کردن ارتباط عاطفی .

با نوزادان با مشکل روبرو بشوید و افسردگی پس از زایمان با احساس غم و اندوه بچه دار شدن.

دارای فرق می باشد و دارا بودن احساس غم و اندوه پس از بار شدن در بیشتر زنان .

در دو هفته اول پس از زایمان اتفاق می افتد که حس غم و اندوه بچه دار شدن امکان دارد.

موجب اختلال هایی در خواب و بدخلقی و همینطور گریه و درگیری شدیدی بشود .

افسردگی پس زایمان
امکان دارد این احساس ها را همزمان با احساس خوشحالی ناشی از فرزنددار شدن دارا باشید.
ولی این احساس غم و اندوه پس از بچه دار شدن به طور معمول پس از دو هفته بهتر خواهد شد.
نشانه های افسردگی پس از زایمان امکان دارد تا ماه‌ها پس از زایمان هم موجود باشد.
که در موارد نادر امکان دارد پس از زایمان به نوع جدیدی از افسردگی پس از زایمان .
که به آن جنون پس از زایمان گفته می شود مبتلا بشوند و امکان دارد.
اعمالی عجیب و غریب به انجام دادن بپردازند و چیزهایی مشاهده کنند.
یا بشنوند که موجود نمی باشد و یک خطر برای خود و نوزاد به حساب می‌آید .
که این حالت یک حالت اورژانسی می باشد به دلیل اینکه امکان دارد.
با مرور زمان بدتر شود و به خطری برای خود بیمار و یا اطرافیان تبدیل بشود.
اقداماتی برای معالجه افسردگی پس از زایمان بسیار پر اهمیت می باشد.
 
هر چه زودتر و سریعتر معالجه افسردگی پس از زایمان باید شروع شود .
افسردگی سریعتر بهبود پیدا کند و می توانید از بچه دار شدنشان به لذت بردن بپردازید.
مطالب و مقالات سایت “مشاوره ازدواج” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

افسردگی پس زایمان

دلیل افسردگی پس از زایمان
به نظر می‌آید که افسردگی پس از زایمان به خاطر تحولات در سطح هورمون ها پس از بارداری ایجاد می شود .

و هر زنی می تواند به افسردگی پس از زایمان دچار بشود.

و این بیماری می‌تواند پس از سقط شدن جنین و مرده زایی آشکار شود.
 
 

کلیدهای ازدواج موفق

 کلید ازدواج موفق شامل نکات کلیدی برای داشتن زندگی مشترک موفق است.

ازدواج یکی از مهم ترین تصمیم ها و اتفاقات مهم زندگی هر فردی است که تاثیرات زیادی روی آینده او خواهد داشت؛ دقت در انتخاب همسر و تصمیم گیری با عقل و منطق تاثیر زیادی روی موفق بودن ازدواج خواهد داشت، اما فقط انتخاب فردی مناسب نمی تواند، تضمینی برای موفق بودن ازدواج باشد.

ممکن است، برای زوجی که در هیجان و شادی عروسی و در حال رویابافی برای زندگی مشترکشان هستند، تصور اینکه در آینده با همسر خود به مشکل بر بخورند دشوار باشد؛ اما زندگی واقعی پر از تعارضات و مشکلات است، که در صورت عدم برخورد مناسب با آن ها، رابطه دچار مشکل خواهد شد.

کلید ازدواج موفق
کلید ازدواج موفق
ازدواج موفق
زمانی که دختر و پسری وارد زندگی مشترک می شوند با چالش ها و مشکلات زیادی روبرو خواهند شد؛ اگر آن ها مهارت های لازم برای رفع این مشکلات را نداشته باشند، این چالش ها می تواند تاثیر منفی روی رابطه آن ها بگذارد. یک ازدواج موفق علاوه بر انتخاب همسر مناسب، نیازمند کار و مراقب از رابطه، تعهد، عشق و احترام است.

ازدواج مبتنی بر عشق و احترام فقط خود به خود اتفاق نمی افتد، بلکه طرفین باید برای ساختن چنین رابطه ای تلاش کنند و وظایف و مسئولیت های خود را بدانند و به آن عمل کنند.

در این مطلب در مورد نکات کلیدی که باید هر روز روی آن کار کنید تا ازدواجی موفق را تجربه کنید، صحبت خواهیم کرد.

به طور مرتب برای هم وقت بگذارید.
صحبت کردن با همسرتان یکی از بهترین راه ‌ها برای حفظ سلامت و موفقیت زندگی مشترکتان است. در مورد احساسات خود صادقانه و در کمال احترام و محبت صحبت کنید.

شنونده خوبی بودن، اصل مهمی برای داشتن یک ارتباط خوب است؛ برای اینکه بفهمید همسرتان چه احساسی دارد و از خواسته های و نیازهایش مطلع شوید، باید برای شنیدن صحبت های او وقت بگذارید.

گفت و گوی روزمره ی بعضی از زوج ها فقط در مورد موضوعاتی مثل صورت حساب ها، اجاره خانه، مدرسه بچه ها و … است و در مورد خودشان، افکار و احساساتی که دارند صحبتی نمی کنند.
 
 

موانع و مشکلات ازدواج جوانان

 تغییر نگاه جوان های امروزی به زندگی مشترک، تحصیلات بیشتر و رفاه بالاتر به خودی خود تغییر نگاه مثبتی است اما وقتی مانع از یک هدف بزرگ به نام ازدواج شود، تبدیل به تغییری آسیب زا می شود که باید آن را مدیریت کرد. مدیریت کردن، به معنی حذف یک نگرش یا ایده آل نیست. بلکه باید طوری آن را به کار بست که به اهداف دیگر صدمه نزند.در ادامه به بعضی موانع فرهنگی و اجتماعی ازدواج جوان ها اشاره می کنیم که شناخت آنها اولین گام برطرف کردن شان است.


۱ – مشکلات خانوادگی
مشکلات خانوادگی یکی از موانع مهم ازدواج است؛ مشکلاتی همچون تفاوت سطح فرهنگی خانواده ها، افزایش سطح توقع خانواده ها در انتخاب همسر، کفیل یا سرپرست خانواده بودن پسر، بیماری والدین، آسیب های اجتماعی خانواده مثل فوت، طلاق، اختلاف والدین، اعتیاد و سوء سابقه. در این مورد، باید گفت که مساله به گونه ای نیست که به سادگی از کنار آن بگذرید. مشکلات خانوادگی به طور جدی می توانند روی زندگی مشترک سایه بیندازند و روابط زوج ها را بحرانی کنند.

۲- سخت گیری در انتخاب
معیارها مرتبا به روز می شوند و دیگر کسی به دنبال شخص مناسب نیست. همه بهترین را می خواهند. پسرانی که به ۴۰سالگی رسیده اند، برای ازدواج دنبال دخترانی که سن متناسب با آنها داشته باشد نمی گردند. بلکه هنوز زنی بیست و چند ساله را انتخاب می کنند. پسرانی که تحصیلات عالیه ندارند، به دنبال زنانی تحصیل کرده، اجتماعی و موفق می گردند. دخترانی که وضع مالی خانواده شان متوسط بود، انتظار دارند خواستگار ثروتمندی از راه برسد و رفاهی را برای آنها فراهم کند که پدرشان بعد از سال ها تلاش و کار نتوانسته برایشان فراهم کند و….این یعنی معیارها جا به جا شده و افراد بدون توجه به تناسب، انتخاب های سختگیرانه و رویایی دارند. انتخاب هایی که شاید به سادگی محقق نشود و سن ازدواج را بالا ببرد.
انصراف از ازدواج با عواملی همچون افزایش سطح تحصیلات و… مرتبط است. نتایج بررسی در ایران نشان می دهد که گرایش به تحصیلات صرفاً ۲ تا ۳ سال به افزایش میانگین سن ازدواج منجر می شود

۳ -نداشتن خواستگار مناسب
مسئله تحول زندگی های کنونی به خصوص در شهرهای بزرگ، مهاجرت ها، گسستگی های قومی و فرهنگی و نبود ارتباط های محلی، باعث شده که فرصت های شناخت خانوادگی در بین خانواده ها کم شود؛ بنابراین خواستگارهای مناسب با شرایط خانوادگی دختران کم می شود. به خصوص که دختران امروزی بیشتر اجتماعی، مستقل و تحصیل کرده هستند و دیگر نمی توانند با چهارچوب های سنتی قدیمی ازدواج کنند. بنابراین به دنبال پسرانی هم کفو خود می گردند که شاید به سادگی پیدا نشوند.

۴- مانع انگاری تحصیلات
انصراف از ازدواج با عواملی همچون افزایش سطح تحصیلات و… مرتبط است. نتایج بررسی در ایران نشان می دهد که گرایش به تحصیلات صرفاً ۲ تا ۳ سال به افزایش میانگین سن ازدواج منجر می شود. اما تحصیل و ازدواج، هیچ کدام مانع دیگری نیست، بلکه نوع انتخاب مانع است. پس با انتخاب صحیح فردی که تمایل دارد، همسرش تحصیلات بالا کسب کند و درک شرایط موجود در زمان تحصیل -از قبیل بیکاری، شغل پاره وقت، کم بودن اوقات فراغت و …- از جانب همسر و خانواده او و نهایتاً پایین آوردن توقعات مادی و معنوی طرفین، می توان در زمان مناسب به ازدواجی پایدار دست یافت.
 
 

۱۰ نشانه ازدواج موفق برای خانم ها

 ازدواج فوق العاده است، اما در عین حال می تواند یک چالش باشد. چه کسی نمی خواهد با یک پسر باورنکردنی ازدواج کند، مثل آنهایی که در تلویزیون می بینید، در رمان یا فیلم؟


به یاد داشته باشید، در یک ازدواج دو نفر وجود دارد، بنابراین هر دو باید تلاش کنند تا رابطه برقرار شود. اما آیا چنین چیزی به عنوان همسر کامل وجود دارد؟

خوب، هیچ کس کامل نیست، اما این نشانه ها به شما می گوید که آیا شوهرتان یکی از افراد خوب است. و گرچه بعداً به این امر می پردازیم ، داشتن یک همسر خوب چیزی است که باید از آن قدردانی و مراقبت کنید.

در اینجا ۱۰ نشانه وجود شوهر عالی را آورده شده است. همسران افراد بزرگی هستند؛ اما بهترین آنها همیشه در بازار نیستند یا یافتن آنها آسان نیست. اگر همسرتان این خصوصیات را دارد، شما در زندگی خود یک مرد شگفت انگیز دارید. او را را در کنار خود حس کنید و از صمیم قلب آن را درک کنید.

۱- او عاشق گذراندن وقت با شما است
یکی از نشانه های اینکه شوهر بزرگی دارید این است که اگر او دوست دارد در نزدیکی شما باشد و با ظرافت آن را نشان می دهد.

مهم نیست که شما با هم چه کاری انجام می دهید، او از بودن در کنار شما لذت می برد. او می خندد، شوخی می کند، دست شما را می گیرد، موهای شما را لمس می کند و باعث می شود مانند یک زن خاص احساس کنید.

اگر شوهرتان می تواند در خانه بماند و یک فیلم عاشقانه را با شما تماشا کند، یا برای خوردن بیرون برود زیرا دوست دارد با شما باشد، با مرد خوبی ازدواج کرده اید.

اما فکر نکنید که یک شوهر خوب فقط کسی است که فیلم ها و رستوران های عاشقانه را دوست دارد اشتباه نکنید.

نشانه بزرگی مبنی بر اینکه عشق متقابل در ازدواج وجود دارد، تمایل به سازگاری با عادات و ترجیحات خوب همسر است.

شاید شما دوست ندارید که به سینماها بروید، اما او چنین می کند. شاید غذای ایتالیایی را دوست داشته باشید و او غذای مکزیکی را دوست دارد.

بسیاری از زوجهای خوشحال با فعالیت هایی که قبلاً دوست نداشتند سازگار شده اند، اما اکنون آنها از کنار هم لذت می برند.

به این موضوع توجه نکنید که آیا فعالیتی را که شوهرتان دوست دارد، دوست دارید، بلکه واقعیتی را که می خواهد با شما بگذراند، قدردانی کنید.
 

خوشحا کردن همسر- شاد کردن همسر
چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟
۲- او می خواهد آنچه را که می داند به شما یاد دهد
نشانه دیگر اینکه شوهر بزرگی دارید این است که اگر او مایل است آنچه را که می داند به شما یاد دهد و در طی فرایند صبور باشد.

شاید شوهر شما صبر نداشته باشد که مکانیک خودرو را به شما یاد دهد، اما می تواند شما را به ماهی یا آشپزی آموزش دهد. به یاد داشته باشید خانم ها، همسران هم می توانند آشپزی کنند!

شما باید وقتی که او می خواهد چیزی را یاد بگیرید، قدردانی کنید، حتی اگر به نظر می رسد شما فکر نمی کنید “باهوش” نیستید همانطور که او هنگام دستیابی به مهارت خاصی است.

همسر شما وقتی واقعاً می خواهد شما چیزی را یاد بگیرید، به شما نشان می دهد که او بهترین پسر جهان است. اگر او می خواهد به شما تعلیم دهد، آن را بپذیرید.
 
 

۱۵ مشخصه یک ازدواج موفق

 مشخصه های ازدواج موفق چیست؟ ما ۱۵ راز برای یک ازدواج موفق را فاش می کنیم که به شما کمک می کند مشکلات را حل کنید، مسائل ازدواج را خلع سلاح کنید و به شما در ایجاد و حفظ یک ازدواج موفق کمک می کند.


چه مبتدی باشید و چه از خود به عنوان «پیشکسوت» یاد کنید، هر ازدواجی معایبی دارد. اگرچه ممکن است کلیشه‌ای به نظر برسد، اما آرامش و الگوهای طبیعت برای جزر و مد زندگی زناشویی طبیعی است.

رازهای ازدواج موفق
ازدواج کار می خواهد، و مانند هر چیز دیگری در زندگی، باید کار را انجام دهید تا ثواب آن را درو کنید. اما کار ازدواج مثل تمیز کردن توالت و بیرون آوردن زباله نیست.

تلاشی که برای یک ازدواج موفق (بخوانید شاد، عملکردی و رضایت بخش) انجام می شود، کاری است که می تواند سرگرم کننده و درمانی باشد.

در نظرسنجی ای که انجام دادیم، از زوج های خوشبخت خواستیم که کلیدهای ازدواج موفق را فاش کنند.

در ادامه بخوانید تا با ۱۵ نکته آنها برای ازدواج موفق و شاد آشنا شوید.

۱٫ مستقل باشید| مشخصه یک ازدواج موفق
استقلال در ازدواج “بسیار مهم” تلقی می شد.

برای اینکه در یک رابطه شاد باشیم ، ابتدا باید خوشحال باشیم. این در واقع کلید یک رابطه موفق است. با در نظر گرفتن این موضوع، همسران و شوهران باید همچنان برای خود وقت بگذارند، از سرگرمی های شخصی خود لذت ببرند و به طور کلی مدتی را جدا از هم بگذرانند.

غیبت نه تنها باعث می شود که قلب ما را تقویت کند، بلکه در زمانی که تنها می گذرانیم، باید با جنبه معنوی خود دوباره متحد شویم، احساس خود را بازیابی کنیم و پیشرفت انتخاب های شخصی، اهداف و اهدافمان را بررسی کنیم. دستاوردها

از سوی دیگر، وابستگی به عزم خود، توانایی شما را برای پیشبرد به عنوان یک آزاداندیش ضعیف می کند.

وقتی احساس استقلال خود را حفظ کنیم، همیشه در سر میز شام چیزی برای صحبت خواهیم داشت و همیشه قوی تر، سالم تر و برای شرکای خود جذاب تر خواهیم بود.

۲٫ شنونده خوبی باشید
ما باید حرف بزنیم.

اکثر زوجین از این جمله می ترسند، اما آیا می دانید اگر به این فکر می کنید که چگونه یک رابطه موفق داشته باشید، پس ایجاد بستری برای گفتگوهای سالم راه حلی است؟

اگرچه همه زنان باید در هنر گوش دادن فعال کار کنند، اما ما بر این موضوع به عنوان زمینه ای که مردان به آن توجه ویژه ای دارند تأکید می کنیم. خیلی اوقات، مردان متوجه نمی شوند که تمام نیازهای آنها یک گوش شنوایی است.

به یاد داشته باشید که شنیدن و شنیدن یکسان نیستند.گوش دادن به قلب ما مربوط می شود. من را باز کن، به آنچه می گوید گوش کن، صحبت های او را تماشا کن، حتی بازگو می کند و آرام باش.

گوش دادن واقعاً کلید یک ازدواج شاد، برای هر رابطه ای است.

۳٫ موافقت با مخالفت
خوب بودن به این معنا نیست که زوج ها در مورد هر چیز کوچکی توافق دارند. اکثر زوج هایی که با آنها مصاحبه کردیم در واقع نگرش ها، باورها و سیستم های اعتقادی متفاوتی داشتند. و حتی در مورد مناطق وسیع در برخی موارد نظرات مخالفی داشتند.

هر زوجی باید در جایی اختلاف نظر داشته باشد. زوج های موفق عاشق به دیدگاه یکدیگر احترام می گذاشتند و حتی از اختلافات خود درک طنز آمیزی داشتند.

به یاد داشته باشید، احترام یکی از مهمترین جنبه های یک ازدواج موفق است .
 

توجه داشته باشید که در مورد دو دیدگاه متضاد، یکی از آنها لزوماً صحیح نیست.

مشخصه های ازدواج موفق و رازهای اصلی

۴٫ ارتباط برقرار کنید – “زبان عشق” شریک زندگی خود را بدانید
چندین کتاب در مورد زبان های عشق وجود دارد . این از این مفهوم در روانشناسی ایجاد شد که هر فردی روش منحصر به فرد خود را برای برقراری ارتباط با عشق دارد .

با دانستن صمیمیت و سرگرمی های شریک زندگی خود، می توان از استعاره ها در ارتباط با چیزی استفاده کرد که فرد به خوبی آن را درک می کند.
 

بچمو کتک می زنم

 بچمو کتک می زنم:تنبیه بدنی دارای عواقبی می باشد که شامل موارد زیر می شود:


عوارض کتک زدن بچه
تنبیه جسمانی به طور صریح آثار آگاه کننده خود را از دست خواهد داد.
شخصی که مجازات گر می باشد که شامل پدر و مادر می شود .
و مجبور می شوند که هر بار شدت تنبیه خود افزایش دهند .
که کودک از مجازات شدن دچار ترس و استرس شود.
و دیگر عمل بد خود را به تکرار کردند نپردازد .
یعنی هدفی که شخص تنبیه کننده دنبال آن می باشد.
بچمو کتک می زنم1
شرایط تنبیه و مجازات
با بیشتر شدن مجازات در بیشتر موارد مجازات اختیار خود را از دست خواهد داد .
و صدمه های شدیدتری را حمله ور شدن خشم وارد خواهد کرد.
و در آخر در بیشتر موارد آنقدر آسیب می بینند.
که دیگر قادر به جبران کردن آن نمی باشند.
و یا امکان دارد که به مرگ او منجر شود.
مطالب و مقالات سایت “مشاوره ازدواج” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.
 

عوارض کتک زدن بچه
کودک کتک خورده از هنگام طفولیت خود یاد می گیرد .

که راهکار مشکلات ابراز خشم به اطرافیان می باشد.

من بچه می باشم .
من کسی نمی باشم.
من دارای لیاقت نمی باشم.
کاهش پیدا کردن اعتماد به نفس:
این ها مفاهیمی می‌باشند که با رشد کردن عملکرد تفکر در ذهن کودک به وجود آمده است.

و خود را کمتر از اطرافیان می دانند به دلیل اینکه به طور دائم در حال کتک خوردن می‌باشند .

و این جملات را از پدر و مادر خود شنیده اند.
 
 

همه چیز درباره تربیت فرزند

 همه چیز درباره تربیت فرزند


” نگران آینده فرزندانم هستم. چطور می توانم فرزندم را از تمام جهات، در سطح عالی تربیت کنم؟”

این سوالی است که خیلی از والدین، بخصوص مادران حتی در دوران بارداری، در گوشه ای از ذهن خود داشته یا آن را با دوستان، خانواده و روانشناس مطرح می کنند.

تربیت فرزند مسئولیت بزرگی است که زن و شوهر در زندگی با آن رو به رو هستد.

موضوعی که با آگاهی و مهارت لازم می تواند به یک تجربه شیرین و موفقیت آمیز تبدیل شود.

فرزندپروری
اینکه پدر و مادر نسبت به تربیت فرزند چه نگرشی دارند تا حد زیادی در نوع برخورد و شیوه تربیتی که اجرا می کنند تاثیرگذار است.

به عنوان مثال والدینی که معتقدند سخت گیری زیاد باعث می شود فرزندشان در آینده قوی بار آید، قوانین سخت گیرانه تری برای تربیت فرزند خود اجرا می کنند.

نگرش والدین نیز تا حد زیادی به نوع تربیتی که خود در دوران کودکی تجربه کرده اند، وابسته است.

برای نمونه والدینی که کودکی سخت و پررنجی گذرانده اند، ممکن است بخواهند برعکس آنچه که خود تجربه کرده اند را روی فرزندشان پیاده کنند و دغدغه اصلی شان رفاه و راحتی فرزندشان باشد.

حال شما در تربیت فرزندتان تحت تاثیر کدام تجربه و نگرش قرار دارید؟

شیوه های تربیتی که به کار می برید تا چه اندازه آگاهانه و منطقی و تا چه حد تحت تاثیر گذشته خودتان قرار دارد؟

همه چیز درباره تربیت فرزند
همه چیز درباره تربیت فرزند
آشنایی با روش های فرزندپروی
اما روش های فرزندپروی به طورکلی به سه دسته تقسیم می شود:

تربیت مستبدانه یا دیکتاتوری
این روش که ترکیبی از سخت گیری زیاد و محبت کم است، فرزندان مجبورند بدون چون چرا و بدون هیچ توضیحی از قوانین والدین خود پیروی و اطاعت کنند.

اگر از این روش تربیتی استفاده می کنید سعی کنید در شیوه تربیتی خود تجدید نظر کنید چرا که فرزندان والدین مستبد، معمولا در مقابل افسردگی و اضطراب آسیب پذیرند و اعتماد به نفس لازم را ندارد.

تربیت آسانگیرانه
این گروه از والدین اعتقادی به تنبیه، وجود قوانین یا حد و مرز نداشته و در مقابل خواسته های فرزند خود نیز همواره سر تسلیم فرو می آورند!

فرزندان حاصل این شیوه تربیتی که چهارچوب و احترام به قوانین را یاد نگرفته اند، در آینده به احتمال بالاتری مرتکب خشونت و مصرف مواد می شوند.
 

تربیت مقتدرانه
این شیوه که بهترین مدل برای تربیت فرزندتان است ترکیبی از صمیمیت، پاسخگویی و ابراز نظرات و همچنین احترام متقابل بین والدین و فرزندان را شامل می شود.

در این روش والدین فورا تسلیم خواسته های کودک خود نمی شوند در عین حال که بر رفتار کودک خود مدیریت دارند به جای تنبیه محض، از علت و چرایی رعایت احترام و قوانین خانه صحبت می کنند.

تحقیقات نشان داده اند فرزندانی که تربیت مقتدرانه را تجربه کرده اند، در بزرگسالی به افرادی مستقل، مسئولیت پذیر و صمیمی تبدیل می شوند.
 
 

رفتار و کرداری مناسب با خانواده همسر

 یکی از مباحثی که جوانان امروزی همیشه درباره آن پرسش هایی در زهن خود دارندشیوه صحیح برقراری ارتباط با خانواده همسر می باشد. برخی نیز در مورد ضرورت آن سوالی می کنند و بعضی در مورد حدود این روابط مسئله دارند.


در خانواده هسته ای، باید صمیمانه ترین ارتباط ها بین زوجین برقرار باشد. در این روابط صمیمانه، آنها با یکدیگر رازگویی داشته، به همدیگر اعتماد دارند و علاوه بر آن احساس خوشبختی می کنند، بر کلمات آنها رنگ گرم محبت نشسته و همدیگر را دوست می دارند و دوستی آنها دو سویه و طرفینی است. وجود سر زندگی در خانواده ای بالنده و متعادل، نشان از روابطی عاطفی دارد چنان که اریک فروم که از پیروان مکتب روانکاری است می گوید: اگر به دیگری در حد جاذبه جسمانی علاقمند شوی، یعنی جاذبه جسمانی زمینه ساز علاقه توبه دیگری باشد، نام آن «شیفتگی» است و می گوید: اما عشق بالاتر از شیفتگی است. یعنی شیفتگی همراه با گذشت و صداقت و ایثار و صمیمیت است که عشق را پدید می آورد و حصار بین انسان ها را فرو می ریزد و با فرو ریختن حصار بین دو انسان، هر دوخود را یکی می بینند.
 

به همین خاطر زن و شوهری که رابطه ای عاشقانه و بسیار نزدیک با هم دارند با طیب خاطر در کنار هم روزگار سپری می نمایند و از زندگی با هم رضایت خاطر دارند و یکدیگر خوش و خرم می باشند. حتی در ساده زیستی و قناعت و کمبود امکانات.

فرزندان دوست دارند که به دیدار والدین خویش نایل آیند و خاطرات دورانی که با والدین خود به سر می بردند، برایشان شیرین است.
فرزندان با حضور در خانه والدین خویش احساس امنیت و آرامش می کنند و دوران کودکی و خاطرات دوره نوجوان و جوانی برای آنان زنده می شود. هر کسی دوست دارد که به دیدار والدین خویش می رود و همسر وی نیز همراهش باشد، زیرا اگر دختری پس از ازدواج، به تنهایی به منزل والدین خویش مراجعه کند، اولین سوالی که در ذهن والدین او مطرح می شود، این است که مگر با همسرت دچار مشکلی شده ای که او به همراه تو نیامده است. حال آنکه اگر با همسر به مهمانی والدین برود چنین شبهه ای ایجاد نمی شود.

زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده اند در زندگی جدید خود با دو نوع وابستگی عاطفی روبه رو هستند؛ یکی وابستگی به والدین و اعضای خانواده خود مانند خواهران و برادران .دیگری وابستگی به همسر و خانواده جدید.

نکته اینجاست که افراط در هر چیزی موجب زیان های شده و اعتدال در هر کاری موجب رشد خواهد شد.انسان ها وقتی ازدواج می کنند، باید بدانند که مسئولیت های جدیدی عهده دار شده اند. آنها پس از ازدواج مسئول زندگی زناشویی هستند، هر کدام باید وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند؛ آنها باید بیاموزند حفظ رابطه عاطفی با پدر و مادر ضروری است ولی نباید روابط عاطفی بین خود و همسر را ضعیف کنند و تحت الشعاع قرار دهند. رعایت اعتدال و توازن بین این دو طیف عاطفه یکی از هنرهای زندگی مشترک است. این هنر را باید با اراده و تمرین کسب نمود.
 
 

نکات کلیدی درباره ی حل مشکلات خانوادگی

 نکات کلیدی درباره ی حل مشکلات خانوادگی


امروزه مشکلات خانوادگی، یکی از اصلی ترین دلایل مراجعه نزد روانشناس و مشاور است.

خانواده به عنوان مرکز آرامش و حمایت، گاه به مرکز تعارض و تنش های روانی تبدیل می شود.

اما چرا با وجود رفاه اقتصادی و پیشرفت تکنولوژی بشر امروزه بیش از پیش در سازگاری با یکدیگر به مشکل بر می خوررد.

مشکلات خانوادگی مجموعه حوادثی است که معمولا یک یا چند نفر از اعضای خانواده در ایجاد آن نقش پر رنگی داشته اما همه اعضای خانواده و به طور کلی ساختمان و پیکره خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.

برخی مشکلات خانوادگی به الگوی روابط بین اعضای خانواده ( همسران با یکدیگر، زن و مرد با فرزندان و…) مربوط می شود که نیاز به بررسی ریشه ای دارد.
همچنین مشکلات خانوادگی می تواند معلول اتفاقات و رخدادهای غیرمنتظره از قبیل بیماری، مشکلات اقتصادی و بیکاری است که باعث بروز یا شدت گرفتن اختلافات و تنش در خانواده می شود.
تقسیم کار در منزل، مسائل مالی مربوط به چرخه زندگی، مسئله اقوام و دخالت خانواده همسر، اختلاف نظر در تربیت فرزندان، خیانت و ازدواج مجدد، از جمله دلایل مرکزی در ایجاد مشکلات خانوادگی است.
علاوه بر این بحران های طبیعی مانند بازنشستگی، ازدواج و استقلال فرزندان و آشیانه خالی نیز در صورت نبود مهارت های لازم، خود می تواند به منبعی از تنش و مشکل در خانواده تبدیل شود.
تقسیم بندی انوع مشکلات خانوادگی
مشکلات خانوادگی را می توان به شرح زیر تقسیم بندی نمود:

مشکلات مربوط به ارتباط
مشکلات ارتباطی در اولین سطح خود به روابط زن و شوهر مربوط می شود.

ناتوانی زن و مردی در بیان منطقی خواسته ها و ابراز عواطف، نتیجه ای جز سردی و فاصله و ایجاد تنش نخواهد داشت.

مشکلات ارتباطی در سطح بعدی به اختلافات میان والدین و فرزندان مربوط می شود.

والدین معمولا از رفتار خودسرانه فرزندان و ناتوانی خود در برقراری ارتباط صمیمانه و بدون تنش با فرزندشان دچار یاس و نگرانی می شوند.

مشکلات ارتباطی خانواده، گاه از این سطح نیز فراتر رفته و به روابط اعضای خانواده با اقوام بخصوص اقوام همسر بر می گردد.

بی احترامی به خانواده یکدیگر، اختلاف و دخالت های بی جای اقوام در زندگی و یارکشی بین زن و مرد در این اختلافات نیز یکی دیگر از منابع مشکلات خاندوادگی است.

مشکلات مربوط به نقش
خانواده ای که در آن هر یک از اعضا در نقش خود قرار نداشته، بچه ها در نقش بزرگ تر، زن در نقش مرد و مرد در نقش زن قرار دارد به تبع عملکرد سالمی نیز از خود نشان نمی دهد.

به عنوان مثال خانواده هایی که والدین اقتدار خود را از دست داده اند و تصمیم گیری های مهم برعهده ی فرزند است، نقش ها در آن خانواده معیوب و به درستی تعیین نشده است.

مشکلات مربوط به برطرف ساختن نیاز
بی توجهی به نیاز عاطفی زن و مرد و فرزندان، همچنین نیاز به استقلال و حفظ حریم شخصی و نیاز های مالی یکی دیگر از دلایل اصلی مشکلات خانوادگی است.

این شرایط باعث می شود که اعضای خانواده برای یکدیگر تبدیل به هم خانه شده، در نتیجه فضای خانه و خانواده سرد و بی روح شود.

تفاوت هایی که باعث اختلاف زن و مرد میشود
تفاوت هایی که باعث اختلاف زن و مرد میشود
ایمن سازی و مراقبت از خانواده در مقابل مشکلات خانوادگی
حل مشکلات خانوادگی در درجه اول به شدت و عمق مشکل بستگی دارد.

خانواده هایی که سال های طولانی به شیوه ای ناسازگارانه با مشکلات مقابله کرده اند نیازمند کمک گرفتن از یک متخصص در این حوزه هستند.

مشاور یا روانشناس خانواده یک انتخاب درست در شرایط پرفشار است، انتخابی که لازم است همه ی ما پیش از انتخاب رفتن به دادگاه و یا تهدید به جدایی به آن فکر کنیم.
 

گفتگو برای حل ریشه ای مشکل
شاید برای همه ما پیش آمده که با قصد حل کردن و خاتمه دادن به یک تعارض، گفتگویی را آغاز کرده باشیم اما نتیجه کاملا برعکس و پیش بینی نشده از آب در آمده!

نکات کلیدی درباره ی حل مشکلات خانوادگی

سایت مشاوره ازدواج | پاسخ به تمام سوالات پیش ازدواج
مرکز مشاوره تهران
مشاوره خانواده
مشاوره قبل از ازدواج
ویدیو مشاوره ازدواج
در این شرایط توجه داشته باشید که باور و شناخت قبلی افراد نسبت به شما می تواند علت سوگیری و واکنش تدافعی شان در مقابل شما باشد.

عذرخواهی کردن و داوطلب شدن شما برای پذیرش اشتباهات تان تا حد زیادی به پذیرش و انعطاف سایر اعضا کمک می کند.

هنگام گفت و گو و حل ریشه ای مشکل تا جای ممکن از سرزنش کردن و پیدا کردن مقصر مشکلات خود داری کنید.
 
 

 

طلاق عاطفی

 طلاق عاطفی


کلمه طلاق عاطفی شاید برای بسیاری از مردم واژه جدیدی باشد. بسیاری از مردم، طلاق را به معنی جدایی کامل زن و شوهر و از هم‌گسیختن کامل زندگی مشترک می‌دانند، اما واقعیت این است که برای بسیاری از زوجین آینده فرزندان، آبرو و حیثیت خانوادگی و آینده مبهم زندگی بعد از طلاق و ترس از این آینده مبهم موضوعاتی هستند که مانع از جدایی کامل آنها از همدیگر شده است. این زوجین در کنار همدیگر زندگی می‌کنند، اما در اصل از هم طلاق گرفته‌اند، که اصطلاحا به این نوع طلاق، طلاق عاطفی گفته می‌شود. فرق این نوع طلاق با طلاق رسمی این است که این نوع طلاق در هیچ کجا و توسط هیچ اداره و سازمان مشخصی ثبت نمی‌شود، به همین دلیل هیچ آمار دقیق و روشنی از این نوع طلاق وجود ندارد. اما تحقیقات شخصی مولف و چند پژوهش دیگر که توسط برخی مراکز دانشگاهی انجام شده است، حاکی از درصد شیوع بسیار زیاد طلاق عاطفی می‌باشد. پایین بودن میزان رضایت زناشویی یکی از نشانه‌های اصلی طلاق عاطفی است. شاید باورکردنی نباشد که بدانید اگر یک سازمان اجتماعی رسمی وجود داشته باشد که مسئولیت سرپرستی خانم‌ها را بعد از طلاق به عهده بگیرد، به یکباره درصد بسیار زیادی از خانواده‌ها از هم جدا می‌شدند و آمار طلاق به حدود ۸۰ یا ۹۰ درصد می‌رسید، یعنی در واقع می‌توانیم بگوییم که تنها عاملی که باعث حفظ خانواده‌ها شده است، ترس از آینده مبهم زندگی پس از طلاق برای خانم‌ها است، در حالی که نباید اینطور باشد. باید عشق و علاقه زوجین عامل ادامه‌دهنده زندگی باشد، نه ترس از آینده مبهم. این وضعیت یعنی این‌که اکثر زندگی‌های مشترک اجباری هستند و شاید زوجین به طور داوطلبانه و ارادی یکدیگر را انتخاب کرده باشند، اما در حال حاضر به صورت اجباری با هم زندگی می‌کنند. حال تصور کنید که وقتی دو نفر به طور اجباری در کنار یکدیگر زندگی کنند، چه مسائل و مشکلاتی ممکن است برای آنها به وجود بیاید. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر مجددا در شرایط انتخاب همسر قرار بگیرید، آیا باز هم همسر فعلی خود را انتخاب می‌کنید یا خیر؟

اگر چنانچه تمایلی به انتخاب همسر فعلی خود ندارید، شما هم در معرض طلاق عاطفی هستید. اما طلاق عاطفی هم مانند سایر حالات انسان دارای سلسله‌مراتبی است که برخی از افراد در حالت ضعیف و برخی هم در حالت شدید قرار دارند. به هر حال طلاق عاطفی در هر شرایطی که باشد، یکی از علائم کمرنگ‌شدن عشق و علاقه، سرد شدن روابط خانوادگی و زمینه‌ساز گرایش به روابط پنهان می‌باشد. طلاق عاطفی اگرچه به صورت خفیف هم باشد، باید از طریق مراجعه به یک روان‌شناس متخصص شناسایی، علل و عوامل به‌وجود آورنده آن مشخص و در جهت از بین بردن کامل آن اقدام لازم صورت پذیرد. هیچ یک از ازدواج‌ها یک شبه به طلاق منتهی نشده‌اند و هیچ یک از روابط پنهان نیز یک شبه شکل نگرفته‌اند، بلکه از مدت‌ها قبل ریشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده آن در خانواده به وجود آمده، اما زوجین نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌اند. بنابراین زمانی متوجه مشکل شده‌اند که دیگر خیلی دیر شده است. آمار طلاق عاطفی در جامعه ما بسیار بالاست. یعنی این‌که بسیاری از زوجین از ازدواج خود اظهار پشیمانی و نارضایتی می‌کنند. ازدواج در سنین پایین، توجه بیش از حد به ظواهر، عدم تناسب سنی، عدم تناسب تحصیلی، عدم تناسب اقتصادی خانواده‌ها و… برخی از علت‌های این نارضایتی هستند. اما در این فصل هدف ما بررسی علل و عوامل به وجود آورنده طلاق عاطفی نیست. این علل و عوامل را در جای خود مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم. در این‌جا هدف ما صرفا شناسایی ماهیت طلاق عاطفی و هشدار در زمینه میزان شیوع رو به افزایش آن است. و از همه مهم‌تر این که طلاق عاطفی زمینه‌ساز به وجود آمدن اختلافات خانوادگی، سردی روابط بین زوجین و در نهایت امر بوجود آ‌مدن روابط پنهان می‌باشند.

طلاق عاطفی ذاتا یک پدیده مخرب و زمینه‌ساز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر می‌باشد. اعتیاد رابطه بسیار نزدیکی با طلاق عاطفی دارد. اگر کانون خانواده گرم و پرمحبت باشد، تمام نیازهای عاطفی و روانی زوجین را تامین می‌کند و زوجین نیازی به جشن‌ها و همنشینی‌های مجردی ندارند که در بسیاری از موارد این جشن‌ها و همنشینی‌ها زمینه‌ساز گرایش به طرف مصرف مواد مخدر می‌شوند. افسردگی، اضطراب، احساس کسالت و سردرگمی، فرار از منزل همگی آثار و نتایج نشئت گرفته از طلاق عاطفی می‌باشند. حال تصور کنید با این طیف وسیع عوارض و مشکلات و با توجه به این شیوع بسیار گسترده، آیا می‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم؟ آیا سرمایه‌گذاری در جهت کاهش این آسیب اجتماعی بر همه فعالیت‌های دیگر ارجحیت ندارد؟
 
 
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 صفحه بعد