x تبلیغات
مشاوره ازدواج

مسئله سوء استفاده جنسی از کودکان

 سوء استفاده جنسی از کودکان نزدیک ۸۰۰۰۰ مورد در طول یک سال گزارش شده است، اما آمار گزارش نشده فراتر از اینهاست، به این علت که کودکان می ترسند به دیگران بگویند که چه اتفاقی برایشان افتاده و نیز گذراندن روند قانونی برای اثبات این موضوع سخت و مشکل می باشد.


مشکل باید شناسائی شود، تجاوز متوقف شده و کودک مساعدت های حرفه ای دریافت کند؛ آسیب های عاطفی و روانشناختی تجاوز در طولانی مدت می تواند برای کودک ویرانگر باشد.

این حادثه می تواند توسط هر کسی رخ دهد از جمله خانواده کودک ، والدین، پدر، مادر خوانده،خواهر و برادر یا خویشاوندان و یا خارج از محیط خانواده توسط دوست ، همسایه، پرستار، معلم ویا یک فرد بیگانه. زمانیکه این حادثه اتفاق می افتد ، در کودک انواع متفاوتی از احساسات ، افکارو رفتارهای دردآوری بروز کرده و تشدید می یابند.

مطالب مرتبط:

فواید آموزش جنسی به کودک و نوجوان

اغلب نشانه های جسمانی واضحی از تجاوز جنسی در کودک دیده نمی شود. برخی نشانه ها تنها توسط معاینه های بدنی توسط پزشک می‌توانند تشخیص داده شود.

سوء استفاده جنسی از کودکان مشکلات ذکر شده زیر را می تواند به وجود آورد:

علاقه غیر معمول و یا اجتناب از همه چیزهایی که ماهیت جنسی دارند.
مشکلات خواب و یا کابوس های شبانه
افسردگی و یا دوری گزینی از دوستان و خانواده
فریب کاری
اظهار اینکه بدنشان آلوده شده و یا آسیب دیده و ترس از این دارند که مشکل عمده ای در ناحیه تناسلی شان وجود دارد.
 
امتناع از رفتن به مدرسه
بزهکاری/ مشکلات رفتاری
پنهان کاری
اختلال هویت جنسی
نمودهایی از آزار و اذیت جنسی در نقاشی، بازی و خیالبافی ها
پرخاشگری های غیرطبیعی
رفتارهای خودکشی
والدین می توانند با استفاده از موارد زیر در جلوگیری و یا کاهش احتمال این آسیب نقش داشته باشند:

به بچه ها بگویید اگر شخصی بخواهد بدن تو را لمس کند و یا کاری کند که تو بخندی ، به آن شخص نه گفته و فورا به من اطلاع بده .
به کودکان بیاموزید که احترام گذاشتن به بزرگسالان تنها به معنی اطاعت محض و کورکورانه از آنها نیست.
به عنوان مثال به کودک نگویید همیشه هر چیزی را که معلم و یا پرستارت از تومی خواهند را انجام بدهی.
 
 

نشانه افسردگی خفیف و شدید را شناسایی کنیم – مورد تایید

 افسردگی در انواع مختلف است:


خفیف
متوسط
شدید
طبقه بندی
طبقه بندی دقیق و طبقه بندی افسردگی بستگی به عوامل متعددی دارد.

این شامل نشانه هایی است که در شما ظاهر می شود، شدت آن و این که کدام علائم در شما ظاهر می شود، مهم هستند.

برخی از انواع اختلال افسردگی می توانند جهشی در شدت علائم شما ایجاد کنند.

بسیاری از افرادی که اطلاعات کمتری در مورد افسردگی دارند احتمالا شگفت زده خواهند شد تا ببینند که بیماری چه می تواند باشد.

مردم اغلب فکر می کنند افسردگی به معنای “احساس بد” یا “احساس غم” است.

آنها نمی دانند که افسردگی می تواند فردی را از تصمیم ساده ای منصرف کند، بیست ساعت در شبانه روز بخوابد، یا بدون علت گریه کند و نتواند متوقفش کند.

آشنایی با علائم افسردگی برای همه مهم است.


نشانه افسردگی خفیف و شدید را شناسایی کنیم - مورد تایید
نشانه های رایج که به عنوان علائم هشدار دهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند می توانند سبب برخی دیگر از اختلالات روانی باشند، عبارتند از:

۱-تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی:
این اولین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده است.

به طور خلاصه، به این معنی است که شما تا هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی نداشته اید.

خسته نیستید، اما انرژی کمتر از آنچه شما استفاده می کنید دارید.

خستگی:
افسردگی می تواند باعث خستگی فیزیکی شود.

شما مجبور به خواب و استراحت نیستید، و حتی بعد از خوابیدن در صبح احساس خستگی می کنید.

چرت زدن، کشیدن بدن به طرف مقابل نشانه های خستگی هستند.

شهوت و بی حوصلگی:
فردی که افسردگی دارد ممکن است غیرعادی و خواب آلود باشد.
 

ممکن است ساعت ها بدون هیچ کاری روی صندلی نشسته و به چیزی واکنش نشان نشان ندهد، اما علاقه مند به انجام هر کاری نیست و از لحاظ جسمی  سنگین است.

فعالیت کاهش یافته: این ممکن است به دلیل کاهش انرژی، خستگی، از دست رفتن اشتها یا مستقل از این عوارض باشد.

با این حال، اگر سطح فعالیت طبیعی افراد شروع به کم شدن می کند، این ممکن است نشانه ای از افسردگی باشد.

بی خوابی یا خواب آلودگی:
دراز کشیدن، اما بیدار و نگران بودن، ناتوانی در استراحت، احساس تنش و یا افکار مختلف، یک سرکشی و بی خوابی است.
 
 

با مردان خسیس چگونه رفتار کنیم؟ روش جدید درمان خساست مردان

 چه می توانم برای خلاص شدن از شر بدبختی خود و کمی کردن خساست مرد بکنم؟


آیا شوهرم خسیس است، یعنی پایان خطر، و هیچ چیز از دست من بر نمی آید؟

زندگی مشترک پر از تناقضات رفتاری و عدم هماهنگی در افکار و غیره است که همسر یا شوهر یکی از آنها است.

بهترین راه حل این مشکل شناسایی نوع بدبختی و از بین بردن آن از روش و راه است.

چه نوع از خساستی در شوهر من موجود است؟
خسیس احساسی
با این حال، در اغلب موارد، ما او را فردی می دانیم که به لحاظ مالی و پول و دارایی های دیگر خسیس نیست اما در روابط عاطفی خیلی خساست به خرج می دهد.

چنین فردی احساسات و هیجان های خود را با دیگران به اشتراک نمی گذارد و از شادی او لذت نمی برد.

در چنین شرایطی، ترس از صمیمیت به فرد آسیب می رساند.

این افراد بیشتر از  اهداکنندگان خوبی و حس خوب به نوعی دریافت کنندگان حس خوب هستند.

خسیس بودن یک رویکرد به زندگی است و، همانطور که قبلا گفتم، به مسائل مالی محدود نمی شود، به همین دلیل محدود به مرد نیست، بلکه به عنوان سرپرست خانواده، به دلیل آسیب زا بودنش عمدتا در مورد پول و دارایی ها است.

مردان سرپرست خانواده هستند، شاید تأثیر زنان بدتر از مردان باشد، اما مشکلات مشابهی را به وجود خواهد آورد، و زن خسیس می تواند زندگی مشترک مثل مرد خسیس به چالش بکشد.


درمان خساست مردان
درمان خساست مردان
خسیسی ژنتیکی است؟
برخی موارد جزو شخصیت هستند.

صفات شخصیتی ویژگی هایی هستند که همیشه شخصی و متمایز هستند.

ما افراد را با ویژگی های شخصیت شان می شناسیم.

به عنوان مثال، زمانی که می گویید یک شخص خسیس است، در اکثر رفتارهایش خسیس است.

ژن ها بسیاری از ویژگی های شخصیت را مشخص می کنند.
 

یا حداقل، بر شیوع و شدت صفات شخصیت تاثیر می گذارد، اما هیچ ژن خاصی به تنهایی آسیب زا نمی شود.

چگونه با شوهر خسیس در زندگی مشترک رفتار کنیم
اعتقاد بر این است که ژن ها به شدت تحت تأثیر ماهیت افراد قرار نمی گیرند اما آنها الگوهای رفتاری که ممکن است منجر به برخی صفات شود تمایل دارند به عنوان مثال، ژن ها باعث اضطراب فردی می شوند و اضطراب مربوط به خستگی است.

به تازگی، یک ژن که نقش متابولیسم شیمیایی به نام دوپامین دارد کشف شده که با ویژگی سخاوت همراه است.

درمان خساست: آیا این جزو اختلالات روانی است؟
خساست یک اختلال روانپزشکی نیست اما اگر شدید باشد، بسیاری از اختلالات روانپزشکی بر زندگی و بستگان (به ویژه همسر و فرزندان) تاثیر می گذارد.
 
 

تعامل مدیران و والدین در انضباط مدرسه

 اگر تجربه یک مدیر مدرسه را داشته باشید، حتما متوجه می شوید قضاوت کردن در اختلافات کودکان تا چه حد سخت است، و از آن سخت تر منضبط کردن کودکان است. بعلاوه والدین نیز در قبال منضبط کردن کودک در مدرسه وظایفی دارند و نقش اصلی را ایفا می کنند. در این مقاله شما را با نکاتی در این زمینه آشنا خواهیم کرد.


شما باید رویکرد تأدیبی خود را بفهمید

تحقیقات نشان می دهد که یکی از مؤثرترین راهبردهای انضباطی، قاطعیت است؛ واضح و قاطع، همراه با واجب ترین مقررات و حامی احساسات کودکان. با اجتناب ناپذیر بودن پیامدهای رفتار، کودکان از کودکانی که آرام وسازگار هستند بهتر یاد می گیرند، البته زمانی که آنها سعی در انجام کار درست را دارند، که به نوعی با تقویت مثبت نیز توأم است.

برای مطالعه بیشتر:

کودکانی که نمی خواهند مدرسه بروند

ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

یکی از مدیران مدرسه توصیه می کند: اوایل سالهای تحصیلی فرصتی را به دانستن خط مشی های انضباطی مدرسه اختصاص دهید قبل از آنکه همه چیز بر خلاف میل روی دهد. والدین باید اطمینان یابند که بر طبق خط مشی های انضباطی مدرسه برای حتی یک مسأله عمل می شود و در این بین مهم نیست که چه کسی قانون شکنی می کند. معمولاً مدارس سیاست های انضباطی را کتبی به صورت آنلاین و یا در فصل پاییز بازگشتن به هنگام عصر از مدرسه تعیین می کنند؛ اگر خبر ندارید، بپرسید. اکثر مدارس از رویکردهای زیر استفاده می کنند:

انضباظ مقتدرانه، معلم مقرات واضحی را طرح می کند و سه تا شش پیامد منفی برای هر تخلف از سلسله مراتب انضباطی را به کار می گیرد. کودکان برای رفتار خوب چیزهایی مانند برچسب های برجسته، منقش به اشکال یا گلوله های شیشه ای دریافت می کنند به طوری که بتوانند با گذشت زمان جایزه های بیشتری کسب کنند.

مداخلات و حمایت های رفتاری مثبت، معلمان برای بخش های مختلف مدرسه کارهای روزمره و تجارب آشکاری را تعیین می کنند (کلاس ها، توالت، اتاق غذاخوری و سرویس های ایاب و ذهاب). کودکان این کارهای روتین را تمرین می کنند و معلمان زمانی را صرف فراخواندن کودکان به کارهای خوب  کرده و نیز تنبیهاتی قابل پیش بینی برای تخلفات رایج را برای همه وضع می کنند.

کلاس مسئول، معلمان کودکان را به همکاری با یکدیگر برای خلق مقررات کلاسی در شروع هر سال تحصیلی ترغیب می کنند. مدل‌سازی باعث می شود کودکان به رفتارهای مورد انتظاری مانند بالابردن دست ها و نگه داشتن درها  توجه کرده و به مرور آن ها را در خود تقویت کنند.

پیامدهای اثربخش مناسب با نقش کودک و مرحله رشدی کودکان شما

دوستی که مدیر مدرسه بود تعریف می کرد:

روزی در اوایل تصدی شغلم، معلمی راون پسر بچه  هفت ساله را به دفترم آورد. او دستمالهای کاغذی را از پنجره کلاس به طرف بیرون پرت کرده بود و معلم از من انتظار داشت که با او به شدت برخورد کنم. چهره آشک آلود کودک خبر از لجبازی و ترس می داد. من گزینه هایم را سبک سنگین کردم: دلجویی کردن، داد و فریادزدن، یا کلاً انجام دادن کارهایی دیگر؟ پس از آنکه گریه کودک متوقف شد، من از خودم و او تعجب کردم که چرا حتی نخواستیم از صدای آنچه در کلاس رخ داده به عنوان یک سند کمک بگیریم. سپس او بااشتیاق واقعیت را به من گفت”من فقط می خواستم ببینم آیا یک دستمال کاغذی خیس سریع تر بر روی زمین می افتد یا دستمال کاغذی خشک”.

من عاشق این کنجکاوی او شدم و اینجا من بودم که نباید او را دست می انداختم. در مقابل او آرام شد. معلم عصبانی و برآشفته شد. من دچار دردسر زیادی شدم.” متوجه کار جنجالی خودم شدم. ولی باید به دانش آموز کمک کنم تا بتواند انتخاب های بهتری داشته باشد و به او و معلمش نیز کمک کنم تا یکدیگر را به عنوان همکار ببینند نه  دشمن”.

آن روز دانش آموز فرصت بازگشت به کلاس را از دست داد ولی در نامه ای به خاطر کارهای خود از معلم و ناظمش معذرت خواهی کرد. و با کمک ناظم توانست دستمال کاغذی های تمام توالت های پسرانه را تعویض کند و به خاطر چنین کار خوبی از سوی معلمش مورد تشویقی جانانه قرار گرفت. تجربه او به من آموخت که تمرکز بر هر کودک به عنوان یک فرد با اختصاص دادن زمانی برای فهمیدن امور جاری کاری کمک کننده است، نه داد و فریاد زدن. وقتی خانواده های کودکان مقررات را برای آنها روشن کنند و به آنها فرصتی برای منعکس کردن انتخاب های کودک خود بدهند آنها نیز متقابلاًبه خوبی واکنش نشان می دهند. من در این مواقع گفتن یک معذرت خواهی صادقانه ای (یا دست کم کار متقاعدکننده ای) را پیشنهاد دادم و به کودکان کمک کردم طوری برنامه ریزی کنند که دفعه بعد بهتر عمل کنند. این کار باعث می شود آنها نه تنها خوش رفتارتر بلکه اخلاقی تر نیز باشند.

برای مادران:

خود را مانند یک همکار مدرسه در نظر بگیرید

شما می توانید با فهماندن به کودک خود که هر کسی الزاماً باید تابع مقررات مدرسه باشد به نوعی از رابطه او با معلمانش حمایت به عمل آورید ولو آنکه در منزل مقررات متفاوتی دنبال شود. کودکان وقتی که والدین آنها برعکس تصمیمات معلم عمل می کنند گیج می شوند. مدیر یک مشاور حقوقی نیست و کودک شما نیازی به وکیل ندارد. در عوض او به والدینی آرام و خونسرد نیاز دارد والدینی که تمایل به همکاری با مدرسه برای کمک به احترام در رابطه، انعکاس و اصلاح آن باشند.

قبول کنید که همه چیز را نمی دانید

با مامان و باباهای دیگری که صحبت می کنیم می فهمیم والدین کمی در مورد فرآیند انضباطی مدرسه کودک خود آگاهند. کودکان اغلب توصیفات درهم برهم یا ناقصی از واقعیت می دهند و مدارس نمی توانند همیشه جزئیات زیادی از آنچه بد پیش می رود فراهم کنند.
 

مادری نگران است که پسرش شایان هر روز با گزارش دهی کارهای علیرضا به خانه می آید (در این مورد اسامی و جزئیات جابجا شده). او ممکن است بگوید علیرضا امروز روز خوبی داشت، یا علیرضا روز خیلی بدی پشت سرگذاشت. با گذشت زمان دیگر جزئیات نیز آشکار شدند. علیرضا رایانه معلم را شکست. او می خواست همکلاسی دیگر را کتک بزند. معلم از شدت عصبانیت می خواست همه بچه ها را از کلاس اخراج کند. مامان روز به روز نگران تر می شد. وقتی از معلم خواست تا در این باره برایش توضیح دهد تا خیالش راحت شود، او فهمید که کارکنان مدرسه اجازه گفتن جریان رسیدگی به وضعیت علیرضا را ندارند.

براساس اظهارات قانون حفظ حریم خصوصی و حقوق آموزشی فدرال، والدین باید به همه موارد ثبتی کتبی در مورد کودکان خود دسترسی داشته باشند و هیچ مدرسه ای نمی تواند اطلاعاتی را بدون رضایت والدین در اختیار دیگران قرار دهد. یعنی حتی اگر کودک دیگری به کودک شما آسیب رساند مدرسه نمی تواند در مورد آن کودک با شما صحبت کند.
 
 

همسرتان زیاد حرف می زند؟ دیگر توان و تحمل ندارید؟

 زندگی هرگز در بهترین حالت برای یک فرد منفی باف و پر حرف نیست و این جزو اختلال روانی به شمار می آید.


آنها اغلب مشتاقانه با شما در مورد مشکلات و اختلال های زندگی تان صحبت می کنند.

آنها به طور مداوم با شما صحبت می کنند و از بدبختی به سوی بدبختی دیگر می روند و ذهن شما را از غم و ناراحتی زندگی شان اندود می کنند.

مردم پر حرف کسانی هستند که کلمات بی انتهایشان هرگز پایان نمی یابند.

این افراد به هیچ وجه گوش نمی کنند، بلافاصله صحبت می کنند و هرگز به جریان اصلی صحبت و بحت نمی رسند.

دوستی و صمیمیت را با حرف ها اندازه گیری می کنند و زمان با ارزش خود را با کلمات هدر می دهند.

این باعث برانگیختن ذهن شما و تحریف احساسات، قوت ها و قدرت شما، علاوه بر اتلاف وقت، منحرف کردن تمرکز و آرامش شما می شود.

شما ممکن است در زندگی خود با افراد منفی باف زندگی کنید.
شاید آنها در میان دوستان و همکاران و خانواده شما باشند و شما نمی خواهید با آنها رو در رو شوید.

راه حل های زیر می تواند برای مقابله با اثرات منفی و به حداقل رساندن آزار و اذیت این افراد استفاده شود.

گوش ندادن به کلمات شخص منفی باف
خودتان صحبت نکنید و با راه حلها، افکار و احساساتتان صحبت نکنید و اجازه دهید حرف های آنها پایان یابد.

پس از شنیدن تمام موارد، تعهد شما به گوش دادن به کلمات او به پایان می رسد.

فقط برای یک بار و برای همیشه گوش کنید.

سپس، بدون تأیید آنچه که او گفت، و بدون دخالت در احساسات او، از او این سوال را بپرسید: حرف هایت برای من چه سوی دارد؟

در بیشتر موارد، شما کلمات “هیچ چیز، ” را می شنوید.


همسرتان زیاد حرف می زند؟ دیگر توان و تحمل ندارید؟
او فقط به شنونده نگاه می کند و به دنبال مشاوره و راهنمایی نیست.
این استراتژی شما را در نظر نمی گیرد و یا به مثابه راهنما نیست.

بنابراین نیازی به مشاوره نیست و بهتر است مکالمه را پایان دهید یا موضوع مکالمه را تغییر دهید.

آیا میتوانی به من بگویی چکار باید بکنیم؟

در این مورد، شما می توانید راه حل ها و توصیه های خود را بدون قضاوت بیان کنید.

اگر بخواهد موضوع را درک نکند، گفتگو را متوقف کنید زیرا پیشنهادات مفید شما موثر نخواهد بود.

از آنجا که منفی باف ها و پر حرف ها اساسا از شنیدن متنفر هستند و به دنبال راه حل عملی نیستند، به دنبال راه های غیر واقعی هستند.

اگر آنها دوباره به نزد شما باز گردند و با عجله برای تعریف داستان از ابتدا یا اضافه کردن اطلاعات جدید به آن استفاده کنند، در این مورد، ذکر این جمله: آیا کار دیگری از من ساخته است؟ مهم است.

حرفش را قطع کنید
اگر از شما بخواهد دوباره به حرفهای او گوش دهید، در موقعیت خود ایستاده و بگویید: «من به شما ارزش زیادی می دهم و ارزش می خواهم، اما این تکرار حرف ها برای هیچ یک از ما مفید نیست.

در ابتدا همه چیز را فهمیدم آیا کار دیگری از من ساخته است؟
 

احساسات خود را صرف نکنید و در موقعیت خود قرار گیرید و از بیان کلمه ای دیگر به جز پیشنهاد و راهنمایی خودداری کنید.

می دانید که گوش دادن به مردم حراف و پرحرف و ماجراهای منفی و غم انگیز آن نشانه ای از مهربانی و خوبی شما نیست.

این نه تنها مشکل را کاهش نمی دهد، بلکه با گذشت زمان، ذهن شما نیز منفی باف می شود.

اگر با این افراد در محیط کاری همکاری می کنید، به آنها قاطعانه بگویید که وقت ندارید با آنها صحبت کنید و شما باید کاری انجام دهید.
 
 

کمک به کودکی که تازه خواندن را می آموزد

 کودکان خواندن با سرعت های بسیار مختلف را یاد می گیرند. برخی در کودکستان به طور مستقل توانایی خواندن را دارند برخی دیگر نیازمند گذراندن یک سال تمام یا آموزش بیشتری برای مهارت های کلمه سازی و آوایی هستند. اگر کودک شما از مشاهده کردن خواندن خود ناراحت است بهترین روش برای گفتن زمانی است که متوجه می شوید کودک شما مشکل دارد. به خاطر داشته باشید که خوانندگان مبتدی نمی توانند کتاب ها را بدون اشتباه بخوانند یا قادر به صداکشی هر کلمه نیستند. کودک شما ممکن است نیاز به کمک بیشتری داشته باشد اگر او:


علاقه ای به کتاب ها نشان نمی دهد. دکتر سوسان گلزر کارگردان برنامه فارغ التحصیلی دانشگاه ریدر درهنرهای زبان خواندن می گوید: “فقدان علاقه می تواند اجتنابی باشد”
هنگام خواندن بدخلق و دلسرد می شوند
سعی در فهم ساختار اساسی کتاب (جلد کتاب یا پشت آن) و یا حرکت راست به چپ در متن ندارند .
الگوهای اصلی کلمات را تا آخر دنبال نمی کنند (بعد از این مجموعه چه چیزی می آید: بزرگ، کوچک، بزرگ، کوچک،……. ).
اگر به نظر می رسد کودک شما در یادگیری خواندن مشکل دارد خود یا کودک را سرزنش نکنید. ریشه این مشکل کودک شما می تواند در مشکلات بینایی یا شنوایی، رویکرد آموزشی معلم، قابل فهم نبودن مطالب براساس سن او باشد. گلزر می گوید”من هرگز نمی گویم کودک شکست می خورد”.  منظور من کتابی است که باعث عقب ماندن کودک شده است.

اینجا شش مرحله ای که می تواند برای بازشناسی و اصلاح مشکل کارآمد باشد در نظر گرفته شده است:

خواندن کودک خود را تماشا کرده و به آن توجه کنید.
حیطه های دشوار را یادداشت کنید: آیا او در بازشناسی کلمات آشنا مشکل دارد؟ او بارها یک کلمه را به طور مکرر غلط تلفظ می کند؟ زمان زیادی را به حدس زدن متن اختصاص می دهد؟ سعی نکنید او را اصلاح کنید؛ هدف شما مشاهده است.

با کودک صحبت کنید بدون اینکه زیاد نگران یا ناامید به نظر برسید.
شما قصد ترساندن کودک از کتاب ها را ندارید. از کودک خود در مورد مدرسه بپرسید. آیا معلم در کلاس تند تند راه می رود؟ کتاب ها خیلی سخت است؟ بدون اینکه کودک خود را با دیگر کودکان کلاس مقایسه کنید سعی کنید اطلاعاتی کسب کنید. نگویید”آیا همه کودکان سریع تر از تو می خوانند؟”بلکه بپرسید”آیا معلم هنگام خواندن کلاس را گروه بندی می کند؟”
 

با معلم کودک خود یا با یک متخصص در زمینه خواندن ملاقات داشته باشید.
قبل از رفتن سوإالات را آماده کنید و هر مشکلاتی که در منزل در کودک خود مشاهده کرده اید را بیان کنید. آنچه فکر می کنید مشکل است ممکن است برای خوانندگان مبتدی مشکلی عادی باشد. در مورد برنامه درسی خواندن و هر گونه ارزشیابی های خواندنی که برای کودک اختصاص داده شده است را، از معلم بپرسید.  معلم می تواند به شما در مورد سطوح خواندن اطلاعاتی بدهد، و بر اساس آزمون های گرفته شده کمک هایی را ارائه دهد.
 
 

به داماد محبوب مادر زنتان تبدیل شوید

 فیلم آموزشی خانواده می تواند کمک مهمی برای دانستن مطالبی باشد که در ادامه ذکر می کنیم.


عوامل متعددی می تواند منجر به درگیری در خانواده شود.

شایع ترین عامل اغلب در نظر گرفته شده است “عروس با مادر شوهرش” و یا “داماد با مادر زنش”.

از زمان بسیار قدیم، رابطه بین عروس و مادرشوهرش یا برعکس همیشه حساس است، اما رابطه بین مادر و عروس بسیار مهم است.

مشکل مشترک قدرت مبارزه برای نسل ها است.
هر کس سلیقه و احساسات خود را دارد، بنابراین تفاوت بین عروس و مادر تعجب ندارد.

این تفاوت در نحوه موضوعاتی چون جایی برای زندگی، چگونگی تعیین سیاست زندگی شما و غیره منعکس شده است.

بعضی ترجیح می دهند یک شیوه ترکیبی از زندگی را انتخاب کنند، بعضی دیگر به یک سبک مستقل تبدیل می شوند.

با این حال، نمی توان انکار کرد که یکی از رایج ترین و مخرب ترین عوامل ازدواج، مبارزه برای قدرت است.

بیشتر درگیری ها بین “داماد و مادر زن” یا “عروس و مادر شوهر” رخ می دهد.

در مبارزه طولانی، برنده به ندرت یافت می شود.

وجود تعارض بزرگ به این معنی است که مردم فراموش کرده اند که برای چه می جنگند.

رابطه مادر زن و داماد
رابطه بین مادر و داماد چالش های خاص خودش را دارد.

ممکن است این نادیده گرفتن آن یا عدم برقراری ارتباط مناسب با مادر به رابطه تنش و سردی یا برعکس، انتظارات بیش از حد از مادر را ایجاد کند.

بسیاری از دختران و پسران، سال ها قبل از ازدواج، با اطلاعات منفی از شخصیت های “مادر زن” و “مادر شوهر” بمباران می شوند.

در جامعه ما، به طور کلی یک تصویر منفی از “مادر” وجود دارد، از این زاویه، ممکن است در نظر گرفته شود که بخشی از تفاوت های عروس و مادر به دلیل این پیشنهادات است.

بسیاری از زوج هایی که با تصورات غلط درباره زندگی خود، بدون در اختیار داشتن زندگی با افراد سالخورده دخالت می کنند، از همان ابتدا سعی دارند که این موضوع را جداسازی و محدود سازند.

همچنین می تواند منجر به ظهور چالش های خانوادگی بعدی شود.

در الگوی عمومی، زوج ها خانواده های مختلفی دارند، بنابراین ما باید دو مجموعه گسترده را ادغام کنیم.

یک رویکرد واقع گرایانه به مسائل عاطفی و نگرش اعضا می تواند به تقویت پیوندها کمک کند.

اگر بخواهید لحن ارتباط گرم و صمیمی را بدون نیاز به مادر خود به چالش بکشید، باید با پایان این داستان همراهی کنید.

یکی از ویژگی های شوهر شایسته داشتن اطلاعات و تخصص کافی است.
چنین شوهر آموزش هایی را که لازم است برای تبدیل شدن به داماد محبوب مادر زن را ببیند، دیده و بیشتر دانش و کمال او، هوش بیشتر او، مناسب تر خواهد بود.

شما ممکن است چندین بار این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی که در سطح بالایی قرار دارد قطعا یک زن متخصص در کنار او قرار دارد.

مطمئنا شما می توانید بسیاری از چیزهای خود را انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند به شما بیشتر کمک کند.

معمولا همه روابط ها در روزهای اول پس از ازدواج، اعضای خانواده محبوب و دوست داشتنی هستند، به طوری که آنها به تمام اعضای خانواده تازه عروس و داماد احترام می گذارند.

اما در بعضی از خانواده ها روابط عادی، با روابط خشک، خنثی، حتی سرد و خسته کننده، طولی نمی کشد.

واقعیت این است که در بسیاری موارد این خواهران و برادران تازه متولد شده هستند که به عنوان یک عضو جدید از خانواده قادر به ایجاد موقعیت خود نیستند، به طوری که آنها در نزد خانواده خود یک داماد محبوب می مانند.

شما می توانید به داماد محبوب مادر زنتان تبدیل شوید، اگر …

برای اینکه همیشه یک داماد خوب باشید، رفتار شما در چند روز اول ازدواج شما اهمیت بیشتری دارد.

شما باید مورد هایی را بدانید که می تواند رابطه تان را با خانواده ی همسر تان مدیریت کند.

در مورد توانایی های خود دروغ نگویید، اما بیش از حد فروتن نباشید.
از والدین همسر خود درباره مسائل مربوط به کار یا خانواده سوال کنید

ناراحت نشوید و به خودتان راست بگویید.
همچنین در مورد نقص های خود صادق باشید و بگوئید که سعی دارید آنها را حل کنید.
 

حداکثر مهارت های خود را در عمل نشان دهید و توانایی های خود را ثابت کنید.

هرگز خانواده خود را با خانواده مقابل مقایسه نکنید.
اگر با مادری و خواهری خود مخالفت یا ناراحتی داشته باشید، به طور خصوصی با آنها صحبت کنید.

به یاد داشته باشید رفتار شما با مادر و خواهر شما، یک مدل برای رفتار شما با همسر آینده شما خواهد بود.

فراموش نکنید که هدایای گران قیمت را بخرید اما مواردی را برای دادن هدایای خود به همسر و اعضای خانواده خود فراموش نکنید.
حتی به عنوان یک کتاب، شاخه گل، و غیره.
 
 

تربیت فرزند

 تربیت فرزند پسر، تربیت کودک از چه سنی شروع میشود، تربیت فرزند سالم، تربیت فرزند از نظر روانشناسی،  تربیت کودک یکی از سخت ترین مراحل فرزندآوری است، هر کودکی با کودک دیگر متفاوت است و همین باعث می شود که تربیت کودک به امری سخت برای والدین تبدیل شود. روانشناسان بسیاری اعتقاد دارند که دلایل بسیاری از اختلالات در دوران کودکی نهفته است و همین به اهمیت دوران کودکی تاکید دارد، رفتاری که با کودک داشته باشید آینده او را رقم می زند. 


تربیت فرزند چیست
در دنیای امروز خشونت های زیادی علیه کودکان در حال شکل گیری است. بسیاری از خشونت ها از جانب والدین در برخی خانواده علیه کودکان شکل می گیرد که در نتیجه اعتقاد به تنبیه های بدنی برای تربیت کودک به وجود می آید. پژوهش ها نشان می دهد که تربیت کودک با استفاده از آزار جسمی و تنبیه بدنی راهکاری بسیار نامطلوب بوده که از هر لحاظ توسط علم روانشناسی و غیره رد شده است و موجبات بروز بسیاری از مشکلات روحی و جسمی و روانی را در بین آن ها فراهم می کند.تربیت فرزندان ۷ تا ۱۴ سالبه حدی مهم است که روش های ناصحیح در تربیت فرزند منجر به بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و روحی روانی برای کودکان در اینده آن ها خواهد شد و دلیل بسیاری از رفتاری های ناهنجار اجتماعی نیز همین خشونت ها و به کار بردن روش های ناصحیح در تربیت فرزند از لحاظ رفتاری است. در ادامه نکات تربیتی روانشناسی آمده است که به شما در تربیت کودکی سالم و موفق کمک می کند:

تربیت فرزند از نظر روانشناسی
برای تربیت کودک از دیدگاه روانشناسی باید موارد زیادی را رعایت کنید که در ادامه مهم ترین آن ها ذکر شده است:

۱. عزت نفس فرزندتان را تقویت کنید
لحن صدا، زبان بدن و هر بیانی که دارید بر تربیت فرزند پسر تاثیر می گذارد، تنها لازم نیست که به حرف های خود اهمیت دهید حتی لحن صدا نیز برای کودک مهم است. رفتار شما به عنوان والد بیش از هر چیز دیگری بر عزت نفس آن ها تأثیر می گذارد. به کودک خود اجازه دهید به صورت مستقل کار کند تا احساس کند که توانایی بالایی دارد. کلمات نیز می توانند همانند تنبیه جسمانی آسیب بزنند، اگر کودکتان در کار خود موفق نبوده به او امید دهید تا بار دیگر تلاش کند، کلمات خود را با دقت انتخاب کنید و دلسوز باشید.

۲. از ویژگی های خوب او تعریف کنید
چند بار در روز کودکتان را به دلیل کارهای بدی که انجام می دهد تنبیه می کنید؟ چقدر از او انتقاد می کنید؟ همیشه ویژگی های مثبت او را ذکر کرده و به او بگویید که متوجه کارهای خوب او می شوید. با تنبیه، کودک احساس می کند که کارهای مثبت او دیده نمی شود. به طور مثال به او بگویید: امروز بسیار دختر خوبی بودی مرسی که به من کمک کردی وسایلت رو جمع کنیم یا مرسی که ساکت ماندی تا به کارهایم برسم.

۳. قوانین مشخصی داشته باشید
برای تربیت فرزند سالم قوانین در خانه باید مشخص باشد، بایدها و نبایدهای تربیت فرزند از همان ابتدا باشد مشخص شود. نظم و انضباط باید از کودکی یاد گرفته شود، حتما قوانین را به آن ها توضیح دهید و به آن ها بگویید که حتی والدین نیز مجبور هستند این قوانین را رعایت کنند. به طور مثال به کودک خود یاد دهید که حتما پیش از دیدن برنامه تلویزیون باید تکالیف خود را انجام دهد. می توانید چارتی تشکیل دهید و در آن چارت کارهای مثبت و مفید او را علامت بزنید.

۴.برای بچه هایتان وقت بگذارید
در زندگی شلوغ امروزی برای بسیاری از افراد وقت ندارند تا با کودکان خود وقت بگذرانند.اگر می توانید به شکلی تنظیم کنید که زمان های صرف غذا کنار هم بوده یا شب ها در مورد روز خود صحبت کنید. اکثر بچه ها به دنبال توجه والدین خود هستند بنابراین اگر توجه لازم را دریافت نکنند سعی می کنند با رفتارهای ناپسند والدین خود را مجبور کنند که به آن ها دقت شود.


تربیت فرزند
۵. الگو باشید
یکی از مهم ترین نکات کلیدی در روانشناسی تربیتی کودک این است که الگو هرکودکی والدین است، کودک به شما نگاه می کند و سعی می کند مانند شما رفتار کند. احترام، صمیمیت، صداقت، مهربانی، بردباری. رفتار غیر خودخواهانه از خود نشان دهید تا کودکتان از شما یاد بگیرد. اگر همیشه در مورد مسائل مالی در خانه صحبت کنید کودک یاد می گیرد که پول مهم ترین چیز است و آن را از همه چیز بالاتر قرار می دهد. اگر دروغ بگویید کودک یاد می گیرد که دروغگویی کار خوبی است.

۶. انعطاف پذیر باشید
همانطور که فرزند شما تغییر می کند، باید سبک فرزندپروری خود را تغییر دهید. هر روش در سنی جواب می دهد، روشی که در سن یک سالگی برای کودک شما موفق بوده است ممکن است در دوسالگی کاربرد خود را از دست بدهد. به طور مثال شما نمی توانید مانند یک کودک به نوجوان بگویید که چه رفتاری داشته باشد بلکه تنها می توانید تا حدودی او را نصیحت و راهنمایی کنید.
 
 

آموزش قوی بودن و مهربان بودن به کودکان

 نگرانی در مورد استفاده از داروهای در دسترس، سوءمصرف الکل، رانندگی در حال مستی، نگرانی از سیگار کشیدن و پک زدن پیپ در اماکن عمومی. مجبور کردن کودکان به سخت کوشی برای موفقیت در تحصیل و ورزش. مهیا کردن حمایت های خانگی و مالی. اهمیت به نمرات و کارهای تحصیلی. وادارکردن آنها به سالم خوردن و رفتن به کلیسا و عبادت گاه ها یا صرفاَ  بریدن از دیگران و بیرون رفتن… لیست کردن مواردی از این قبیل به منظور تمرکز والدین بر آنها کاری طولانی و زمان بر است.


انسان دارای نیازهای هیجانی، نیازهای فیزیکی و نیازهای سبک زندگی است. بعلاوه تکنولوژی، کار والدین را سخت  تر کرده است، کودکان پای تلویزیون نمی نشینند تا به والدین خود نشان دهند که نگاه نمی کنند در حالی که به سمت گوشی های خود روانه می شوند تا به منابع و اطلاعات در یوتیوپ دسترسی پیدا کنند و به طور مداوم راههای جدید متصل شدن را یاد می گیرند طوری که والدین در این مورد با کودکان خود دچار مشکل می شوند.

این افکار خیال بافی شما نیست. فرزندپروری سخت تر شده است. وقتی به فرزندپروری می اندیشید شما ممکن است به  همه موارد لیست شده در بالا فکر کنید اما یک جنبه اضافی را به جعبه ابزار”کارهای مورد تمرکز” اضافه کنید، به کودکان خود برقراری تعادل بین قوی بودن و دفاع از خود و باورهای خود و در عین حال مهربان بودن را یاد دهیم.

ممکن است القای گسستگی به نظر برسد مانند “فقط قوی بمان” و”آدم های خوب جا نمی زنند” برخی از این مثال ها هستند، اما آموزش به کودکان در دنیایی که به نظر می رسد روز به روز طردشدگی در آن بیشتر و بیشتر شود ممکن است تنها راه کمک به کودکان برای بقاء و پیشبرد زندگی های آنها باشد.

قوی شدن:

قوی بودن به معنای قلدری نیست. در حقیقت شخص واقعاً قوی دارای جوهره درونی به امکان مقاومت در برابر هر آنچه زندگی پیش روی آنها قرار می دهد مانند قلدری و تحقیر دست می یابند.

افراد قوی اطمینانی درونی را در خود پرورانده اند که به آنها امکان می دهد تا باور کنند هر آنچه در زندگی رخ می دهد مهم نیست. اصولی که والدین می توانند به کودکان خود برای قوی بودن اما نه سرکوب کردن بیاموزند چه می باشند؟

به آنها یاد دهید راه اندازهای رفتار خود را بشناسند و هرآنچه آنها را غمگین می کند را بشناسندو یا آنها را در بازی خود راه ندهند. چرا این ها را یاد بگیرند؟ زیرا هر چه فرد بیشتر در مورد محرک ها بداند زودتر می تواند فرصت مواجهه با آنها به شکل مستقیم تر و عقلایی را بیابد. هر چه شما بیشتر غمگین شوید احتمال بیشتری در رسیدن به حد انفجار و یا در خود فرو رفتن وجود دارد.
زبان صریح و غیر خشونتی را تمرین کنید. به جای گفتن “ازت متنفرم” بگویید”من خیلی حالم بد می شود وقتی از من درخواست انجام کاری را می کنی و دوست ندارم انجام دهم”. به آنها کمک کنید واکنش های خود را بسنجند و اظهارنظرهای خود را با رفتارهای خود نه اشخاص، مرتبط سازند.
 
نکته: به عنوان یک بزرگسال بسیار مهم است که این رفتار را نیز الگوسازی کنید.

ایستادگی کردن برای خواسته. به آنها کمک کنید چیزی که می خواهند و به آن باور دارند را به دست آورند. به آنها امکان پیشقدم شدن را بدهید، برای تمجید از کسی به خاطر کار مهمش نامه بنویسند، به آنها در مورد آنچه در پیرامون آنها رخ می دهد آموزش دهید (بله، حتی خردسالان نیز می توانند اهمیت محیط و دنیای خود را یاد بگیرند). هر چه بیشتر آنها مجهز به درونگاهی برای ایستادگی برای خواسته خود باشند به احتمال کمتری آنها برای همه چیز به هم می ریزند.
 
 

۴ روش برای کشف و پرورش استعداد کودک شما

 کودکان چه کاری را به خوبی انجام می دهند؟ تمام کودکان دارای یک یا چند نوع توانایی هستند، هرچند که همیشه این توانایی را نزد والدین خود نشان ندهند. کودک شما ممکن است اولین فرد در خانواده باشد که مهارت ژیمناستیک داشته باشد و یا ذوقی در نواختن پیانو داشته باشد، یا ممکن است یک توانایی خاص برای خنداندن مردم داشته باشد. استعداد می تواند در هر شکلی بروز کند اما ممکن است برای بروز پیدا کردن نیاز به روشن کردن و بیرون کشیدن آن باشد. در اینجا چند نکته برای بیدار کردن و پرورش استعدادهای طبیعی کودک شما، آورده شده است:


همیشه در حال نظارت و جستجو باشید

کودکان ممکن است معمولا استعدادهای خود را تشخیص ندهند، با این حال به صورت غریزی این استعدادها را دنبال می کنند، به عنوان مثال، چنانچه کودک شما علاقه ی خاصی به جعبه نقاشی دارد، این می تواند یک نشانه از این مطلب باشد که او یک هنرمند است- او ممکن است که هنوز کار زیادی با قلم موی خود انجام ندهد- اما صبر و شکیبایی شما با تکامل استعداد او ارزش پیدا خواهد کرد.

برای کودک خود فرصت ها را فراهم کنید
استعدادها برای تکامل نیاز به یک فتح باب دارند. اگر هیچ فرصتی برای یک توانایی برای تغذیه آن وجود نداشته باشد، ممکن است این توانایی در کل سال های شکل گیری کودک سرکوب شود، که بعد از آن ممکن است برای توسعه آن استعداد خیلی دیر شده باشد. به عنوان مثال، اگر کودک یک استعداد برای نواختن طبل و دنبک دارد، ممکن است تا زمانی که بر روی طبل ضربه نزند، این استعداد در او شکوفا نشود. مهم است که طیف وسیعی از فرصت ها را برای کودک خود فراهم کنید بطوری که هر استعداد پنهانی بتواند بروز یافته و شکوفا شود. شما می توانید این کار را با معرفی موضوعات مختلف، بازی ها، توانایی هاو مهارت های مختلف به او و کمک به او در دنبال کردن آنها انجام دهید.
 

پرورش هویت
تشویق و ستایش یک راه طولانی برای بسط و توسعه ی استعدادهای کشف شده ی فرزند شما خواهد بود. بگذارید کودک شما بداند که شما به توانایی های او افتخار می کنید و علاقه ی خود را به موضوعات مورد علاقه ی او، خواه خود شما به این موضوعات علاقه داشته باشید یا نه؛ نشان دهید. به دنبال فرصت هایی باشید تا مهارت های او را به دوستان و آشنایان خود نشان دهید؛ حمایت آنها حمایت فردی شما را تقویت خواهد کرد. معلمان مدرسه ی کودک نیز ممکن است قادر به گشودن فرصت هایی برای استعدادهای او باشند. اما برای توسعه ی جدی، شما ممکن است به سرمایه گذاری در آموزش خصوصی و حمایت های دیگر مانند دوره های آموزشی، مسابقات و تجهیزات نیاز داشته باشید.
 
 
صفحه قبل 1 ... 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 صفحه بعد