x تبلیغات
مشاوره ازدواج

با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

 ممکن است کودکانی را دیده باشید که در مواقع احساس تنهایی، ناکامی و خشم، دست به خودزنی می زنند.


رفتارهای خودآزارگرانه ی این دسته از کودکان دامنه ی وسیعی از جمله کشیدن موهایشان، به زمین انداختن خود، مشت کوبیدن به دیوار، به سر و صورت زدن و رفتارهای خطرناک تری مانند آسیب زدن به خود با اشیای مختلف را در بر می گیرد.

خودزنی کودک
والدین و مراقبان با مشاهده این علائم احساس سردرگمی، عصبانیت و درماندگی می کنند، اما بسیاری نمی دانند از کجا شروع کنند. در صورت مشاهده خودزنی کودکان و نوجوانان این مقاله را از دست ندهید.

هدف کودک از خود زنی چیست؟
در حقیقت هدف کودک از انجام این رفتارها تنها یک چیز است ” محقق کردن خواسته ی خود با توسل به زور و اجبار”.

کودکانی که در سنین پایین با انجام رفتارهای خودآزارگرانه موفق به تحقق خواسته هایشان می شوند، در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نیز شیوه ی جدیدی را اتخاذ نخواهند کرد.

این افراد برای رسیدن به اهداف ریز و درشت خود، آسیب زدن به سلامتی شان را نشانه می گیرند و آمارها حاکی از تعداد زیاد اقدام به خودکشی در آن هاست.



چرا همه ی کودکان خودزنی نمی کنند؟
براساس تحقیقات، احساسات تجربه شده توسط کودکی که دست به خود زنی می زند تا حد زیادی با بزرگسالان یکی است.

نوع انسانی با قرار گرفتن در معرض ناکامی، احساس درد و رنج روانی زیادی را تجربه کرده و برای کاهش آن دست به رفتارهای خودآسیب رسان می زند.

بنابراین ممکن است در همه ی کودکان نمونه هایی از آسیب زدن به خود را درسنین پایین مشاهده کنید.

نکته ی قابل توجه آن است که چرا این رفتارها در گروهی از کودکان ادامه دار می شود در حالیکه در گروهی دیگر به سرعت خاموش می شود؟
 

در پاسخ باید گفت دسته ای از دلایل در کنار هم منجربه تداوم خودزنی کودکان می شود:

۱) عدم آگاهی کودکان از شیوه های صحیح تحقق خواسته ها منجر به استفاده از روش های ناپخته ی ابرازگری هیجانی مانند خود زنی می شود.

در این موارد، لازم است شما به عنوان والدین، شیوه ی صحیح بیان خواسته ها را به فرزندتان آموزش دهید.

به عنوان مثال در وضعیتی خودتان را هم قد کودک قرار دهید و با آرامش و منطق به او بگویید که ” وقتی بچه ای داد می زند یا به خودش آسیب می زنه، من اصلا نمی فهمم اون چی میخواد. تنها راهش اینه که اون اشکاشو پاک کنه و چیزی که میخواد رو بهم بگه تا بتونیم با هم حرف بزنیم”.

۲) عدم اقتدار والدین نیز در تداوم این نوع رفتارها بسیار موثر است.

اگر کودک بتواند با نشانه گرفتن سلامتی اش، شما را تحت تاثیر قرار دهد و از موضع اقتدار خارج کند، می توانید مطمین باشید که همیشه با استفاده از این قبل رفتارها دست به کنترل شما خواهد زد. بنابراین لازم است، مقتدرانه عمل کنید.

به این منظور، در مقابل رفتاهای خودآزارگرانه ی کودک، “واکنشی حاکی از بی توجهی” بسیار موثر است.
 
 

عشق اول زنان | آیا براحتی فراموش می شود؟

 آیا عشق اول زنان به راحتی فراموش می شود؟ عشق اول به طور کلی یک تجربه خاص می باشد اما عشق اول فراتر از آن و چیز دیگری می باشد، همیشه اولویت تجربه ها لذت بخش ترین آن ها می باشد و هیچ گاه فراموش نمی شوند.


اگر چه بین عشق زنان و مردان تفاوت هایی وجود دارد، اما عشق اول به ویژه برای زنان فراموش نشدنی است و برای همیشه در ذهن و دلشان به یادگار باقی می ماند، زمانی که عشق اول یادآوری می شود انبوهی از احساسات مختلف را به دنبال دارد.

اما هر کس در زندگی اش به بینش عمیقی نسبت به این موضوع رسیده است که بهتر است برای رشد و پیشرفت خود، عشق اول را فراموش کرده و از این مرحله عبور کند، اما زنان نمی دانند که چطور عشق اولشان را فراموش کنند؟ در این مقاله سعی داریم به این سوال پاسخ دهیم.

چرا فراموش کردن عشق اول زنان راحت نیست؟
فراموش کردن عشق اول دشوار می باشد و نباید خودتان را به خاطر آن سرزنش کنید و احتمال دارد بعد از اولین تجربه عشقی که موفقیت آمیز نبوده است بارها به فکر تجربه های جدید و تشکیل رابطه پایدار بوده باشید اما زمانی که خاطرات عشقی قدیمی یادآور شده و حسرت آن باقی مانده است در به وجود آمدن رابطه جدی ناتوان باشید.

در این صورت سرزنش کردن خود فایده ای ندارد و در بسیاری از اوقات شرایط را بدتر می کند اگرچه فراموش کردن عشق اول دشوار می باشد اما غیرممکن نیست.

برای فراموشی می توانید در جلسات روان درمانی شرکت کنید به طور معمول روانشناس در این جلسات دلایلی مبتنی بر این که نمی توانید عشق اول خودتان را فراموش کنید ارائه می دهد و شما را در جهت کنار آمدن با آن و یافتن عشق جدید راهنمایی می کند، در ادامه مقاله به برخی از این دلایل می پردازیم:

قدرتمند بودن عشق اول
زمانی که زنان برای بار اول عاشق می شوند نشانه های عاشق شدن در آن ها دیده می شود و اولین شادی های دو نفره را تجربه می کنند و با این وجود در می یابیم که گذر از عشق اول چندان راحت نمی باشد، زیرا عواملی  بیان می شود که نشان می دهند فراموشی عشق اول برای زنان دشوار است و این امر منطقی به نظر می رسد.

عشق برای اولین بار باعث می شود تا بهترین حس های دنیا به سراغ بیاید، زیرا هیچ گاه این چنین تجربه ای نداشته اید و برای شما جدید و تازه است.
از اعماق وجودتان به طرف مقابل اهمیت می دهید به طوری که فکرش را نمی کنید بتوانید این حس را با کس دیگری داشته باشید و با تمام وجود دوستش دارید.
زمانی که برای اولین بار از ته دل عاشق می شوید هیجانات بسیاری به سوی شما می آید که ترس از دست دادن جز آن ها می باشد.

عشق اول زنان
قدرتمند بودن اولین شکست عشقی
تجربه شکست عشقی به خصوص در عشق اول می تواند بسیار دردناک باشد و برخی از زنان را از پا در آورد، زمانی که فرد دچار شکست عشقی می شود دلتنگی، اندوه، حسرت همراه با خاطرات خوب و بد گذشته به سراغش می آید به همین دلیل التیام دادن زخم هایی که به روح و روان وارد شده نیاز به درمان دارد و درمان آن طول می کشد.

این که دوستانه از یکدیگر جدا شوید یا با جر و بحث در اصل قضیه تفاوتی ندارد زیرا احتمال دارد هر زمانی در آینده به یاد عشق تان بیفتد و خاطرات و حسرت و دلتنگی به سراغتان آید.

خاصیت پاک بودن عشق اول
تجربه عشق اول بسیار پاک و خالص می باشد زیرا فرد بدون آن که متوجه باشد عشق در وجود او رشد کرده و گسترده می شود، آن چیزی که عشق اول را برای فرد خاص می کند این است که به صورت ناگهانی و بدون برنامه قبلی به وجود می آید، هم چنین تجربه عشق اول مشخص می کند که از روابطتان در آینده چه انتظاراتی دارید و چه چیزی می خواهید.
 
 

توقف کتک زدن بچه های دیگر

 ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند در واقع کودکانی ترسو هستند!


ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود، معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش، رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند، شعله ور می شوند. به جای گریه یا صحبت کردن، وقتی که از چیزی می‌ترسد، وحشت زده و هول می شود، و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.

به منظور کمک به یک کودک ترسو، لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید. آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست، چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او. همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.

همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید، به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند. بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:

اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید. صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است. اگر او بچه خودتان است، تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید، شاید به محض بیدار شدن، به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای ۵ یا ۱۰ دقیقه اول روز انجام دهد، آغاز کند. این کار را با صمیمیت انجام دهید، با مهربانی به او توجه کنید.

این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است، حتی با وجود خواهر و برادرهای دیگر، یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.

اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست، تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.

برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید. خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید. اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید، شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند، با هم همکاری کنند.

وقتی آنها می خندند (بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند، این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید. خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی، شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند، راه بیاندازید. برای مثال، شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید. اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید. ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند. درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید. توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید. این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.

یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد، او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند، یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند، یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند. وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن، اوقات تلخی پیدا می کند. این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات او را تحریک به صدمه زدن می کنند.
 

دوم، وقتی که او گریه و زاری میکند شنونده باشید:

به این معنی که نزدیکش بمانید و متقابلا طوفان عاطفی به راه نیندازید و به کودک اجازه دهید که بداند شما کنار او هستید. اگر شما از او حمایت کنید، او ترس ها و ناراحتی هایش را بیرون می ریزد. اغلب یک کودک به سرعت ،گفتن:”کلوچه من شکسته شده،من یک کلوچه جدید می خواهم” را با”من مادرم را می خواهم” عوض می کند. به مرور شکایت او تبدیل به وحشت می شود. شنونده باشید. شما لازم نیست که تلاش کنید چیزی را رفع و رجوع کنید. شما فقط فرد مناسبی برای گوش کردن به او هستید. اجازه دهید در مورد ضریه خوردن دست یا آرنجش، در مورد نیاز داشتن به یک کلوچه کامل، یا در مورد هر نیاز فوری دیگری در ان لحظه احساس وحشت کند. بعدا وقت برای باندپیچی کردن دستش یا تهیه کلوچه کامل برای او وجود دارد. در حال حاضر، اجازه دهید او به شما نشان دهد که چقدر و چطور ناراحت است.
 
 

لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

 نگرش های شما به عنوان والد در تشدید مشکل لجبازی و نافرمانی در کودکتان تاثیر زیادی دارد. همه والدین در مورد فرزندان خود عقاید و نگرش هایی دارند. برخی از این عقاید منطقی و سودمند و برخی دیگر غیر منطقی و بیهوده هستند.عقاید منطقی، عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود دارد. انعطاف پذیر هستند و منجر به بروز رفتارها و هیجانات متعادل و مناسب می شوند.


عقاید غیر منطقی عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود ندارد. انعطاف پذیر و مطلق هستند،با جهان پیرامون خود هماهنگی ندارند، مانع دستیابی انسانی به اهدافش می گردند و در نهایت به بروز رفتارها وهیجانات نامناسب وناراحت کننده می انجامند.

رفتار والدین احتمالآ مبتنی بر ترکیبی از عقاید منطقی و غیر منطقی در مورد فرزندشان و رفتارهای مقابله جویانه وی است. نگرش های منطقی و غیر منطقی والدین،در حد وسط چهار طیف فکری که در هر فردی وجود دارد، قرار می گیرد. این طیف ها عبارتند از :

۱- پرتوقعی- تفکر ترجیحی- بی توجهی
پرتوقعی نگرشی است که به موجب آن یک پدر یا مادر به شکلی خدا گونه می پندارد فرزند من و دیگران باید به شکلی که من می خواهم رفتار کنند.این طرز فکر بسیار خشک،بزرگ منشانه و غیر منطقی است، زیرا هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که فرزند شما یا هر فرد دیگری را مجبور به رفتار مطابق دستور شما بکند. این خود خواهی هیچ نقطه ای ندارد جز عصبانیت شما، زیرا کودک نافرمان در بسیاری  از مواقع قوانین اعلام شده توسط والدین را نقض خواهد کرد.

۲- احساس شکست خوردگی- احساس نگرانی- بی احساسی.
احساس شکست خوردگی حالتی ذهنی است که به موجب آن پدر و مادر فکر می کند. کارهای فرزند من بسیار نا خوشایند، خیلی بد و بسیار نارا حت کننده است. رفتار های زشت او کاملآ مرا خرد کرده است . این طرز فکر کاملآ غیر منطقی است، زیرا کلمات بسیار نا خوشایند،خیلی بد وبسیار ناراحت کننده به این معنا هستند که چیزی ۱۰۰ درصد بد است، یعنی بدتر از هر چیز بدی که ممکن است برای یک فرد پیش بیاید.


اختلال نافرمانی و لجبازی کودک
۳- عدم تحمل ناکامی- تحمل ناکامی- انکار ناکامی.
عدم تحمل ناکامی زمانی رخ می دهد که والدین هنگام بروز مشکلات دست از تلاش ومبارزه بردارند وبخود بگویند، من باید بی هیچ تلاش وکوششی از همکاری فرزندم برخوردار باشم چون اصلآ نمی توانم عدم همکاری او را تحمل کنم. فرزند من باید خودش بداند که رفتار صحیح چیست وهمان گونه عمل نماید. این طرز فکر باعث نا هماهنگی در رفتار والدین می شود زیرا بعضی از آن ها معتقدند که مجبورنیستند خود را به درد سر بیاندازند و به سختی تلاش کنند تا به نتیجه برسند. این طرز فکر والدین را از پیگیری هر برنامه ای جهت کمک به فرزند نافرمان باز می دارد.
 
 

پرخاشگری چیست و انواع پرخاشگری در روانشناسی pdf

 آشنایی با انواع پرخاشگری در روانشناسی و پرخاشگری چیست ؟


آن چه که از پرخاشگری در نگاه اول به ذهن مان خطور می کند رفتاری نامعقول، خود خواهانه و حاکی از یک تصمیم هیجانی و اشتباه است.

چرا پرخاشگری می کنم و چطور آن را رفع کنم؟
اما پرخاشگری صرفا نشان دهنده ی رفتار غیر منطقی و همراه با پشیمانی و دردسر نیست.

از نظر تکاملی آن چه که باعث بقای نسل و پیروزی اجداد مان می شده برخوردی همراه با پرخاشگری و مبارزه با عامل تهدید کننده جانی و محدوده زندگی یا قلمروشان بود.

در روانشناسی پرخاشگری به رفتاری گفته می شود که هدف آن ایجاد آزار و اذییت به دیگری است که معمولا این کار با هدف انتقام و تنبیه صورت می گیرد.

پرخاشگری اصولا دیگران را هدف می گیرد اما ممکن است متوجه خود فرد نیز شود.

پرخاشگری چیست ؟
در واقع می توان گفت در خودآزاری یا مازوخیسم فرد پرخاشگر از ایجاد درد و آسیب به خود لذت می برد.

پرخاشگری معطوف به خود ممکن است به صورت خود کشی نیز جلوه کند که این حالت با خودآزاری فرق دارد که فرد با مرگ خود قصد انتقام گرفتن، عذاب وجدان و درد دادن به دیگران را دارد.

عده ای از روانشناسان (مثلا فروید) معتقدند پرخاشگری ذاتی بوده و در درون همه انسان ها به صورت یک نیروی نهفته وجود دارد که در صورت عدم تخلیه انباشته می شود.

طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری، ورزش کردن و تخلیه انرژی از راه جامعه پسندانه را نقطه مقابل تخلیه نامطلوب (یعنی تخریب اموال و قتل) عنوان می کنند.

عده  دیگری از نظریه پردازان نیز به نقش یادگیری در پرخاشگری معتقد بوده و مخالف ذاتی بودن آن هستند.

علت پرخاشگری چیست؟
اصولا پرخاشگری در پاسخ به ناکامی رخ می دهد، یعنی زمانی که فرد در راه رسیدن به اهداف اش با موانع مواجه می شود، رفتار پرخاشگرانه از خود نشان می دهد.

در واقع فرد با رفتار پرخاشگرانه در مقابل ناکامی تا حدودی تسکین پیدا می کند که معمولا بعد از این تسکین موقتی ( به جای چاره اندیشی و حل مسئله)، احساس پشیمانی را تجربه خواهد نمود.

اما این که فرد بعد از ناکامی چه واکنشی نشان دهد تا حد زیادی به نوع تربیتی که در خانواده داشته بستگی دارد.

تحقیقات نشان داده است که کودکان پرخاشگر معمولا والدین پرخاشگری دارند که از آن ها الگوبرداری کرده اند.

رفتار پرخاشگرانه ممکن است توسط دیگران و به خصوص در کودکی تقویت شده باشد.
 

این که بچه ای بعد از دعوا یا رفتار خشونت بار توسط والدین یا خواهر برادر های بزرگ تر تشویق شود و از رفتار پرخاشگرانه ی او به عنوان یک رفتار شجاعانه یاد شود،

مسلما باعث تقویت و ایجاد یک ذهنیت مثبت نسبت به این رفتار خواهد شد.
همچنین رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون در تقویت رفتار پرخاشگرانه نقش بسزایی دارند.

تحقیقات نشان داده که بازی های رایانه ای بخصوص در دانش آموزان منجر به افزایش رفتارهای پرخاشگری در روابط شان با دوستان و محیط خانوادگی( خواهر و برادرها) می شود.

نقش وراثت نیز در خصوصیات شخصیتی و رفتار پرخاشگرانه موضوعی است که مورد قبول بسیاری از نظریه پردازان می باشد.
 
 

آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

 کودکان ویژگی های فیزیکی والدینشان را به ارث می برند، ولی دانشمندان در رابطه با به ارث بردن ویژگی های شخصیتی والدین توسط کودکان کمتر مطمئن هستند. برخی از ویژگی های شخصیتی که در کودکان ظاهر می شوند پایه ی ژنتیکی دارند، ولی در شکل گیری شخصیت چندین ژن نقش دارند. محیط نیز در شکل گیری رشد ویژگی های شخصیتی نقش دارند. با وجود اینکه ممکن است کودک شما در برخی ویژگی های شخصیتی گرایش ژنتیکی نشان دهند با این حال این ویژگی ها زمانی خود را نشان می دهند که محیط شرایط لازم برای بروز صفات مرتبط با این ژن ها را فراهم سازد.


ژنتیک و شخصیت
محققین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ویژگی های ژنتیکی را دخیل می دانند. ژن‌های مختلفی در کودک وجود دارند که باعث شکل گیری ویژگی شخصیتی کودک می شوند. در برخی موارد به دلیل تاثیر شرایط محیطی و یا تاثیر ژن های دیگر برخی از ژن‌ها فعال و یا غیر فعال می شوند. بر طبق گزارش شبکه ی خبری ژنوم، ژنها از طریق پیام های شیمیایی مانند ترشح هورمون سرتونین و دوپامین که می توانند تاثیرات عمیقی بر روی مغز داشته باشند ویژگی های شخصیتی فرد مانند اضطراب و خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

تاثیر وراثت در مقابل تاثیر محیط
حدود ۴۰ درصد از ویژگی های شخصیتی از طریق وراثت به ارث می رسند، بر طبق نظریه دکتر دیوید فاندر، پرفسور روانشناسی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا، و نویسنده ی «معمای شخصیت». این نظریه به طور قابل توجهی تاثیر محیط را مورد بررسی قرار داده است. فاکتورهای محیطی به چیزی بیشتر از محل زندگی فردر اشاره دارند؛ تاثیرات فرهنگی و تجربیات اولیه زندگی و شرایطی که در آن شخص بزرگ شده بر شخصیت فرد اثر گذارند. برای مثال بر طبق نظریه ی دکتر فاندر افرادی که حامل ژن تاثیر گذار بر سروتونین هستند در معرض خطر افسردگی و رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری هستند، اما تنها زمانی که کودکی انها سرشار از استرس و بدرفتاری از سوی محیط باشد.



صفات خانوادگی
حتی دوقلوهای همسان، کسانی که آرایش ژنتیکی یکسان دارند، ویژگی های شخصیتی یکسانی ندارند. در حالی که آنها رفتارهای شخصیتی نزدیک تری در مقابل دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادهای غیر دوقلو دارند، آنها تنها ۵۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند بر اساس گفته روانشناس کودک دکتر دیوید شافر در کتابش «جامعه و رشد شخصیت». دوقلوهای ناهمسان حدود ۳۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند، در حالی که خواهر و بردارهای غیر دوقلو ۲۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی را دارا می باشند. از لحاظ بیولوژیکی کودکانی که در یک خانواده بزرگ شده اند از نظر ویژگی های شخصیتی تنها ۷ درصد به یکدیگر شباهت دارند.
 
 

بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

 در این مقاله نکاتی مطرح می شود که این کار را برای کودکان و والدین آسان تر می کند


آماده سازی فرزندتان برای سال تحصیلی جدید

اخرین هفته ی تابستان در حال سپری شدن است و سال تحصیلی جدید در پیش است. شما نمی توانید منتظر بمانید که فرزندتان خود به خود خودش را برای سال تحصیلی جدید آماده کند و نظم و ترتیب قبل را در پیش بگیرد. در اینجا نکاتی مطرح می شود که شما به وسیله ی آن می توانید این کار را راحت تر انجام دهید: بازگشت به مدرسه همیشه یک جابه جایی و انتقال مهم تلقی می شود.

کودکانی که برای اولین بار می خواهند وارد مدرسه شوند و یا کودکانی که می خواهند به مدرسه ی جدیدی وارد شوند باید خود را با شرایط جدیدی سازگار کنند، حتی رفتن به کلاس بالاتر نیز برای کودک مسائلی را پیش رو دارد مانند روبرو شدن با سطح تحصیلی بالاتر و درس های علمی تر، معلم جدید، و یک دایره ی اجتماعی متغیر. خبر خوب این است که با مقداری آماده سازی و سازماندهی شما می توانید اخرین هفته ی تابستان را برای کودکتان لذت بخش کنید و اولین هفته ی تحصیلی را برای خودتان و فرزندتان آسان تر سازید.

در اینجا چگونگی این کار بیان می شود:

۱- از اینکه کودکتان با مدرسه اش آشناست اطمینان حاصل کنید

اگر کودکتان سال قبل نیز در همین مدرسه بوده است این خیلی خوب است ! شما تنها لازم است تغییراتی را که امسال اتفاق می افتد را برای کودکتان توضیح دهید.

«حالا تو اولین سطح تحصیلی ات را شروع می کنی، تو باید در زمین بازی بچه ها بازی کنی، و با بچه های دیگر در سالن ناهار خوری غذا بخوری.» «حالا تو سال سومی هستی، تو هر روز باید تکالیفت را انجام بدهی.» «حالا تو وارد دوره ی راهنمایی شده ای، تو خودت باید به مدرسه بروی. نیاز است که با هم رد شدن از خیابان را تمرین کنیم.»

ولی اگر این اولین سال تحصیلی کودکتان باشد، پس لازم است که شما با کودکتان به انجا سر بزنید. حتی اگر این آشناسازی ابتدایی یک روز قبل از شروع مدرسه باشد، به مدرسه بروید و با محیط آن آشنا شوید. اگر می توانید وارد زمین بازی شوید، این یک مزیت است که کودکتان را با آنجا آشنا کنید. و اگر نمی توانید وارد زمین بازی شوید از پشت حصار زمین را به او نشان دهید و او را نسبت به آن هیجان زده کنید.

اگر ساختمان مدرسه باز است، با همدیگر وارد مدرسه شده و مکان های به خصوص مدرسه را با یکدیگر بررسی کنید. به کتابخانه سر بزنید، وارد یکی دو تا از کلاس ها شوید، از سرویس بهداشتی آنجا استفاده کنید (نیاز است که احساس امنیت نسبت به این مکان را در فرزندتان به وجود بیاورید) با انجام این کار به موفقیتی بزرگی دست پیدا می کنید. ممکن است شما فقط بتوانید وارد دفتر مدرسه شوید، شما می توانید در دفتر توضیح دهید که کودکتان تازه وارد این مدرسه شده است و می خواهد با محیط مدرسه آشنا شود و مکان های آن را بشناسد، و کارکنان مدرسه را به کودکتان معرفی کنید، هر چه کودکتان بیشتر با محیط مدرسه آشنا شود ترس از ناشناخته ها در او کمتر می شود و در اولین روز مدرسه احساس راحتی بیشتری را خواهد داشت.



۲- از هر فرصتی برای آشنایی بیشتر کودک استفاده کنید

بسیاری از مدارس برای کودکانی که اولین بار وارد آن مدرسه می شود موقعیت هایی را تدارک می بینند که کودک بتواند با آنجا آشنا شود. اگر مدرسه برنامه ی خاصی برای این منظور ندارد، از آنها بخواهید که یک روز شما و کودکتان قبل از شروع مدرسه به آنجا بروید و با معلم جدید ملاقات داشته باشید. معلم ها قبل از شروع مدرسه مشغول آماده کردن اتاقشان هستند، ولی هر معلم باتجربه ای از ملاقات با یک دانش اموز جدید و به وجود آوردن احساس خوب در دانش آموز خوشحال می شود، معلم ها می دانند که باید به دانش آموزانشان برای شروع سال تحصیلی جدید کمک کنند.

۳- کاری کنید که کودک راحت تر با معلمش ارتباط برقرار کند

همه ی کودکان نیاز دارند که از ارتباط با معلمشان در کلاس درس احساس راحتی کنند. تا زمانی که این مشکل حل نشود کودک برای یادگیری آماده گی ندارد. معلمهای با تجربه این مسئله را می دانند و شرایطی را مهیا می کنند که دانش آموز از نظر احساسی برای شروع سال تحصیلی جدید آماده گی لازم را به دست بیاورد. قطعا، اگر شما شرایطی را فراهم کنید که کودک با معلم بیشتر آشنا شود، هر کاری که می توانید در این زمینه انجام دهید: راه های زیادی برای اینکه کودکتان بتواند معلمی را که قبلا ندیده را بشناسد و این احساس در او به وجود آید که او را می شناسد.

زمانی که مشخص شد که کودکتان در کدام کلاس باید به ادامه ی تحصیل بپردازد شروع به صحبت کردن در مورد معلمش کنید تا کودک بتواند تصوری از معلمش داشته باشد.

« زمانی که تو در کلاس خانم اصغری هستی من شرط می بندم که او شما را تحت تاثیر قرار می دهد» «من مطمئنم که خانم اصغریبرای بچه ها کتاب داستان می خواند، او حتی ممکن است کتاب مورد علاقه ات را بخواند، و ما بهتر است که کتاب مورد علاقه ات را به آنجا ببریم.»

اگر شما می توانید تصویری از خانم اصغری تهیه کنید و عکس او را بالای یخچال بگذارید و برای آشنا شدن کودک با او با آن تصویر حرف بزنید.

«خانم اصغری شما مهربانترین معلم هستید و  من می دانم که قرار است شما و سارا همدیگر را دوست داشته باشید!»

اگر شما کودکان دیگری که در کلاس خانماصغری هستند را می شناسید، از انها بخواهید که به چه چیزی در مورد خانم اصغری علاقه مند هستند.

کودکتان را تشویق کنید که برای خانم اصغری نقاشی بکشد و در اولین روز مدرسه آن را به او بدهد، و برای او یک سیب قرمز براق ببر. نکته این است که اصلا مهم نیست که خانم اصغری چه جور معلمی است. کودک شما احساس خوبی نسبت به او خواهد داشت و معلمش نیز به این احساس پاسخ مثبت خواهد داد.

اگر شما متوجه شدید که کودکتان در اولین روز مدرسه نمی تواند با معلمش ارتباط برقرار کند، سعی کنید بلافاصله بین کودکتان و معلمش ارتباط برقرار کنید. فقط به معلم توضیح دهید که کودکتان قبل از شروع مدرسه هیجان زده بود ولی حالا به نظر می رسد که هنوز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید. شما امیدوار هستید که معلم بتواند شرایط ویژه ای را برای برقراری ارتباط با کودکتان به وجود بیاورد و احساسی در کودک به وجود بیاید که انگار در خانه است. تقریبا همه ی معلم ها این شرایط را می شناسند و اگر شما به درستی از معلم درخواست کنید او توجه ویژه ای را در اولین هفته ی مدرسه نسبت به کودکتان خواهد داشت. دخترم نسبت به شروع کلاس چهارم هر روز احساس بدی داشت تا زمانی که من با معلمش صحبت کردم؛ یک هفته بعد او عاشق معلمش شد و نمی توانست و بی صبرانه صبح می خواست که به مدرسه برود.
 

۴- اسان کردن برقراری ارتباط فرزندتان با بچه های دیگر در مدرسه

کودکان همیشه در مورد معلم جدیدشان مضطرب هستند، ولی در صورتی که آنها دیگر همکلاسی هایشان را بشناسند، آنها احساس راحتی بیشتری می کنند. اگر شما تازه وارد شهری شده اید، سعی کنید با دیگر کودکان که در همسایگی شما هستند آشنا شوید.اغلب مدارس مایلند که آشنایی بیشتری به وجود بیاورند، سعی کنید که قبل از شروع مدرسه کودکتان با دیگر دانش آموزان ارتباط برقرار کند و با آنها آشنا شود. حتی اگر کودکتان در مدرسه تازه وارد نیست، سعی کنید کاری کنید شرایطی به وجود آورید که کودکتان با بچه های دیگر بازی کند و در این صورت کودکتان در اولین روز مدرسه حتی اگر در تمام تابستان این بچه ها را ندیده باشد راحت تر می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. اگر شما می توانید شرایطی را فراهم کنید که کودکتان در اولین روز مدرسه با کودک دیگر به مدرسه برود، حتی اگر آنها در یک کلاس نیستند، این کار باعث می شود که ترس کودک نسبت به مدرسه کمتر شود.
 
 

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

 پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:


۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند
به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند
گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب
زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
فضای اتاق خواب آرام باشد.
کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.
۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد
طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.
 

راهکارهای کاهش اضطراب
ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

صحبت از اتفاق منفی
توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.
بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.
 
 

13 خواسته های مردان در دوران نامزدی

 خواسته های مردان در دوران نامزدی می تواند به شما کمک کند که همسر خود را وابسته سازید و رابطه سالم و موفقی را پایه ریزی کنید.


دو نفر ممکن است پیش از ازدواج، نامزد کنند .نامزدی ممکن است به دوره پس یا پیش از عقد گفته شود که در آن زوجین به شناخت بیش تر از یکدیگر می رسند.

بنابراین دوران نامزدی یا در قالب صیغه محرمیت و یا در قالب عقد است. در صورتی که صیغه محرمیت میان زوجین خوانده شود توصیه می شود از رابطه جنسی خودداری کنید و تنها به شناخت بیش تر نسبت به یکدیگر بپردازید و به یاد داشته باشید که شناخت در این زمان بیش ترین اهمیت را در کیفیت رابطه شما خواهد داشت.

آیین خواستگاری در ایران یک سنت قدیمی می باشد که از چند صد سال پیش رواج داشته است. در گذشته معمول بود که شوهر آینده با پدر عروس در مورد شرایط ازدواج مذاکره می کردند و شناخت زوجین نسبت به یکدیگر بسیار کم بود به طوری که پس از ازدواج می توانستند یکدیگر را ببینند! و با هم گفت و گو کنند.

نامزدی چیست؟
نامزدی اعلام رسمی قصد ازدواج است. با قبول پیشنهاد ازدواج از طرف دختر شکل می گیرد و هر دو طرف با پوشیدن حلقه و گرفتن مراسم جشن به دیگران نشان می دهند که به یکدیگر متعهد شده اند.
بیش از 80 درصد از زوج ها در عرض یک سال پس از نامزدی عروسی خود را جشن می گیرند، بنابراین می توان گفت نامزدی مقدمه عروسی می باشد.

اینکه خانواده زوج جشن نامزدی ترتیب می دهند یا نه، اغلب به پیشینه فرهنگی آن ها بستگی دارد. در کشورهایی مانند هند، ترکیه و ایران جشن های بعد از نامزدی سنت مهمی می باشد.


خواسته های مردان در دوران نامزدی
خواسته های مردان در دوران نامزدی
1. مرد شما می خواهد مورد تمجید و تایید قرار گیرد.
این کار می تواند به سادگی یک جمله باشد مثلا به او بگویید «عزیزم، خیلی ممنون که شام امشب را درست کردی.»
به عنوان مثال، دفعه بعد که شما را در آغوش می گیرد، در گوش او زمزمه کنید «عزیزم، آیا می دانستی که بهترین بغل های دنیا مال توست؟» این را به خاطر داشته باشید که احساس مرد در زیر تمجید و تشویق شما گسترش می یابد.

2. میل به خانه و فرزندان
میل زن به خانه و فرزند به مرور زمان برای مردان جذابیت کمتری پیدا کرده است. مردان به مرور به زنانی که اهمیت بیش تری برای خانه و فضای آن دارند احترام و عشق بیش تری قائل شده اند.

3. رابطه جنسی
همان طور که گفته شد به زوجین توصیه می شود که پیش از عقد از رابطه جنسی خودداری کنند. به طور کلی دوره نامزدی بیش تر برای آشنایی باخلق و خو و ویژگی های یکدیگر می باشد.
البته ممکن است همسر آینده شما خواسته هایی داشته باشد که از نظر خودش منطقی و از نظر شما زودهنگام می باشد در این شرایط بهترین کار این است که از مشاور به صورت تلفنی یا حضوری کمک بگیرید تا در آینده از تصمیم خود پشیمان نشوید.

4. اخلاق خوب
مردان برای اخلاق خوب و صمیمت همسر خود ارزش زیادی قائل هستند سعی کنید در مراسم ها بیش تر لبخند بزنید و کم تر اخم کنید یا با دیگران بحث کنید.

5. اعتماد
وقتی از روشی که او وظایفش را انجام می دهد انتقاد می کنید، احساس می کند به او اعتماد ندارید که واقعاً شما را تامین کند. اما با اجازه دادن به او برای انجام وظیفه به تنهایی، نشان می‌دهید که به توانایی‌های او ایمان دارید. این کار پیام خاصی برای همسر شما به همراه دارد و به او نشان می دهد که برای ادامه مسیر فرد مناسبی را انتخاب کرده است.

6. احترام
احترام در چیزهای کوچک نمایان می شود. در نحوه گوش دادن به یکدیگر، حضور به موقع و حفظ توافقات مشخص می شود.
وقتی به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید (این که چیزهای یکسانی را دوست ندارید یا همیشه نظرات یکسانی ندارید) متوجه می‌شوید که در یک رابطه محترمانه قرار دارید.
احترام همچنین به این معنی است که با یکدیگر مهربان باشید.
چه راه هایی وجود دارد که می توانید به مرد خود احترام بگذارید؟
به یاد داشته باشید که به حرف های او خوب گوش بدهید، در هنگام بحث منطقی باشید، به خواسته های او توجه کنید و به یاد داشته باشید که هردو باید برای بهبود رابطه خود تلاش کنید.

7. نشان دادن عشق
توانایی ابراز عشق و علاقه باعث می شود که رابطه شما روز به روز بهتر شود. همسر شما انتظار دارد که بهترین و نزدیک ترین فرد به شما باشد و بتواند بدون هیچ مانعی و کاری عشق شما را دریافت کند، توجه و تعریف ما از همسرتان می تواند باعث پیشرفت و نزدیکی شما به یکدیگر شود
حتما به او نشان دهید که ارزش کارهای او را می دانید. مردها دوست دارند که با کلام از آن ها تشکر کنید. اگر کادویی دریافت می کنید حتما ذوق خود را نشان دهید این باعث می شود که همسرتان دوباره برای شما هدیه بخرد.

8. غرغر نکنید
یکی از چیزهایی که مردان را به شدت عصبانی می کند غرغر کردن زن ها می باشد. سعی کنید در تصمیم گیری ها منطقی بوده و به جای غر زدن راه حل برای مشکلات پیش آمده ارائه دهید. غرغر کردن به همسرتان نشان می دهد که شما به بلوغ کافی نرسیده اید و نمی توانید هیجانات خود را کنترل کنید.
 

به طور مثال اگر همسرتان دیر می رسد غرغر نکنید و به او نگویید « چقدر دیر اومدی، چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی، خریدم که انجام ندادی…» این کار باعث می شود علاوه بر این که شما از چشمش می افتید دیگر علاقه ای هم نداشته باشد که به خانه یا نزد شما بیاید.

9.نشان دهید که او را مرد زندگی می دانید
با کارهای خود نشان دهید که در کنار او احساس اطمینان دارید زیرا او را مرد می دانید و می توانید به او اعتماد کامل داشته باشید.

اگر دوست دارد همیشه پول رستوران را پرداخت کند بیش از تعارف پیش نروید به جای آن می توانید بلیط سینما تهیه کنید یا در جایی دیگر جبران کنید.
 
 

چگونه افسردگی بر بدن و ذهن شما تأثیر می گذارد؟

 ثاثیر افسردگی بر بدن خطرناک است؟ افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است. هر کسی ممکن است به آن  مبتلا شود و این یکی از دلایل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است.


عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.

علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای آن وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.

افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.

تاثیر افسردگی بر بدن
انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.

درک ما از این بیماری  در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.

علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است و ثاثیر افسردگی بر جسم افراد را تایید کرده است.

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن
چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد
عدم تعادل شیمیایی مغز
عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که این بیماری به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.

انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.
 

چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.

انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.

آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.
 
 
صفحه قبل 1 ... 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 صفحه بعد