x تبلیغات
مشاوره ازدواج

چگونه با کودک مضطرب خود صحبت کنیم؟

 به احتمال زیاد کودک مضطرب در اطرافیان خود می شناسید که به دلایل مختلف اضطراب دارد و نیاز دارد که در مورد آن باکسی صحبت کند.

 
لزوماً لازم نیست فرزند شما ارتباط با شخصی درگیر اضطراب داشته باشد تا بتواند در مورد آن سؤالاتی داشته باشد. این عارضه اغلب در تلویزیون و فیلم‌ها ظاهر می‌شود و ممکن است از دیگران در مورد آن بشنوند.
 
کمک به کودک مضطرب
برای کودکان بزرگ‌تر، می‌توانید در مورد اینکه چگونه بر ذهن و بدن تأثیر می‌گذارد و برخی از علائمی که آن ها یا عزیزانشان ممکن است در نتیجه اضطراب تجربه کنند، صحبت کنید. همچنین می توانید درباره انواع مختلف اضطراب مربوط به مدرسه، آینده یا چیزهای دیگر صحبت کنید.
 
علاوه بر این مهم است که با فرزندان خود در مورد مدیریت اضطراب صحبت کنید و به آن ها اطلاع دهید که در مواقعی که احساس اضطراب می کنند به اشتراک گذاشتن احساسات خود می توانند حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند.
 
برای بچه‌های کوچک‌تر، ممکن است بخواهید بگویید: «گاهی اوقات نگرانی‌ها یا ترس‌ها آنقدر بزرگ می‌شوند که به سختی می‌توانیم به تنهایی با آنها کنار بیاییم. هر اضطراب و استرسی که زندگی را برای شما واقعاً سخت کرده است لازم است با درمانگر یا مادر و پدر خود درجریان بگذارید.»
 
 سوالاتی که ممکن است فرزندتان از شما بپرسند
صرف نظر از سن فرزندتان، احتمالاً وقتی موضوع اضطراب مطرح می شود، سؤالاتی برای او پیش می آید. در اینجا چند مورد رایج وجود دارد که ممکن است بخواهید خود را برای آن ها آماده کنید:
 
اگر مغز من اشکال داشته باشد چی؟
برای کودکی که خودش اضطراب را تجربه می کند، نگرانی هایی که دارد بسیار واقعی است. مهم است که این نگرانی ها را با کنار زدن آن ها حل نکنید.
 
در عوض، به آن‌ها اطلاع دهید که ترس‌ها و نگرانی‌هایی که دارند از مکان‌های واقعی سرچشمه می‌گیرند و معتبر هستند. اما میزانی که این ترس‌ها و نگرانی‌ها بر افکار آن‌ها تاثیر می گذارند بیش از اندازه می باشد و باید آن را کنترل کنند.
 
یکی از راه‌های مفید برای انجام این کار این است که با آن‌ها درباره ترس‌هایشان صحبت کنید و راه‌حل‌ها یا راه‌های ممکن برای حل این ترس‌ها را مشخص کنید.
 
کودکانی که اضطراب مداوم را تجربه می کنند ممکن است در عزت نفس و اعتماد به نفس نیز دچار مشکل شوند. آن ها ممکن است تصور کنند که در هر موقعیتی کار اشتباهی انجام می دهند که باعث اضطراب آن ها می شود.
 
مهم است که به بچه ها یادآوری کنیم که هیچ مشکلی برای آن ها یا هرکسی که اضطراب دارد وجود ندارد.
 
به فرزندان خود یادآوری کنید که شکسته یا معیوب نیستند. همچنین می‌توانید توضیح دهید که برخی رویدادها مانند ضربه، استرس یا ناملایمات ممکن است باعث ایجاد شرایط سلامت روان شوند.
 
سعی کنید به آن ها بفهمانید که داشتن اضطراب تقصیرشان نیست و می توانند برای آن کمک بگیرند.
 
درمان اضطراب چگونه است؟
هنگام صحبت در مورد کمک گرفتن برای اضطراب، کودکان ممکن است بخواهند بدانند که چگونه باید آن را از بین ببرد. بسته به شدت اضطراب آن ها، شناسایی مشکل اغلب اولین قدم در درمان است. تحقیقات نشان داده است که درمان به تنهایی اغلب می تواند بسیار مفید باشد.
 
 
همچنین می توانید با کودک مضطرب خود در مورد داروهایی که ممکن است علاوه بر درمان در دسترس هستند صحبت کنید و به او بگویید که درست مانند مصرف آنتی بیوتیک برای بیماری بدن، داروهای ضد اضطراب نیز می تواند به علائم اضطراب کمک کند.
 
برخی تحقیقات مورد اعتمادنشان داده است که ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی برای برخی افراد موثر است البته دارو درمانی و مصرف هرگونه دارو باید زیر نظر روانشناس انجام شود.
 
 

کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

 قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!


همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونک، ۱۹۵۸، مک فارلن، آلن و هانزیک، ۱۹۵۴، اولندایک و کینگ، ۱۹۹۱، به نقل از کندال، ۱۳۸۹). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به ۸ سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین ۱ تا ۲ سالگی کاهش می یابد. بین ۲ تا ۴ سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین ۴ تا ۶ سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از۶ سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سن کانون ترس یا اضطراب
۰-۶ ماهگی عدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
۶-۹ ماهگی غریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
۱ سالگی جدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
۳ سالگی حیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
۴ سالگی تاریکی، حیوانات و سر و صدا
۵ سالگی حیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
۶ سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
۷-۸ سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.
منبع: آلن دیک، ۱۹۸۳

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.



بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، ۲۰۰۰).
 

شدت واکنش ترس بیش از انست که برای مقابله با موقعیت لازم است. برای مثال ممکن است کودکی را که هنگام معاینه شدن توسط پزشک، لگد می زند، تکان می خورد و گریه می کند، به عنوان کودک هراسان مشخص کنیم.
واکنش ترس با فراوانی زیادی رخ می دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمینان دادن به فرد کاهش نمی یابد. بسیاری از والدین شکایت دارند که ترس کودکان با هیچ نوع اطمینان خاطر دادنی به انها کاهش نمی یابد.
محتوای این واکنش های ترس بر محرک ها یا موقعیت های بی خطر متمرکز است، به عبارت دیگر موقعیت هایی هستند که به هیچ وجه خطری را ایجاد نمی کنند. چنین محرک هایی شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهایی مانند بمب یا بالا رفتن از اسانسور است.
به نظر می رسد که واکنش ترس خود به خود بوده و ورای کنترل عمدی کودک است.
واکنش ترس به فرار یا اجتناب از موقعیت منجر می شود. برای مثال کودکی که هنگام بارش باران های شدید از تنها ماندن در خانه اجتناب کند، به عنوان کودکی که از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار می گیرد.
 
 

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

 پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:


۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند
به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند
گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب
زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
فضای اتاق خواب آرام باشد.
کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.
۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد
طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.
 

راهکارهای کاهش اضطراب
ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

صحبت از اتفاق منفی
توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.
بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.
 
 

بازی درمانی اضطراب کودکان

 بازی درمانی اضطراب کودکان به او نمی گوید چه کاری انجام دهد، او کاملاً تمام تصمیمات خود را می گیرد و برای تمام احساسات، خواسته ها، تصمیمات و نیازهای ابراز شده اش احترام و اعتبار قائل هست.


به عبارت دیگر، مهم نیست که کودک چه کاری انجام می دهد، هیچ کس او را قضاوت یا ارزیابی نمی کند. در حقیقت بازی درمانی اضطراب کودکان یک راه عالی برای تشویق فرزندتان به صحبت و خندیدن با شما است و مهارت‌های مهمی مانند برخورد با موقعیت های ناشناخته‌ و همچنین شکست را به او آموزش می‌دهد.

بازی درمانی در منزل
۱.بازی هیولا
با کودک به اتاق او رفته و از او بخواهید عروسک یا شی را به عنوان هیولا انتخاب کند، اگر کودک در انتخاب مشکل داشت می تواند خودش برای کودک انتخاب کند اما بهترین کار این است که به کودک اجازه انتخاب بدهید. سپس هیولا را دست خود بگیرید و به سمت کودک  بروید و همزمان از عبارتی مانند « گمشو هیولا»، « سمت ما نیا» و عباراتی همانند این استفاده کنید.

در این بازی هیولا به کودک نمی رسد و واکنش های مختلفی نشان می دهند تا زمانی که هیولا به کم ترین فاصله از کودک برسد و سپس بازی متوقف می شود و یوه دیگری به خود می گیرد. این دفعه هیولا دور می شود و کودک آرام به دنبال هیولا می رود و او را تعقیب می کند. بهتر است کودک را تشویق کنید تا احساسات خود را با کلمات بیان کرده و حتی در این راه بزرگنمایی کند.

حتی می توانیم از کودک بخواهیم تا  با پا و دست خود به هیولا ضربه بزند. در دو حالت رفتارهای کودک بسیار شدید و حالت افراز و تفریط می شود. کودکانی که اضطراب شدید یا اضطراب پس از صانحه را تجربه می کنند ممکن است خشک شوند و هیچ حرکتی از خود نشان ندهند یا با پرخاشگری زیادی به هیولا حمله کنند و ممکن است پرخاشگری آن ها در حدی باشد که حتی والدین آن ها نتوانند کنترلش کنند.

پیشنهاد مشاور: ۹ بازی احساسات برای کودکان (کودکان ۹ تا ۱۵ سال)

به مرور کودک می تواند نقاشی از هیولا خود کشیده و آن را پاره یا دور بیندازد.

می توانید داستان هایی بسازید و با استفاده از آن داستان ها روحیه کودک خود را بهبود ببخشید مثلا پتویی که وقتی زیر آن می روی دیگر هیولا تو را نمی بیند.


بازی درمانی اضطراب کودکان 
۲. بازی خنده
این بازی درمانی اضطراب کودکان برای مشکلات اجتماعی و گوشه گیری بسیار مناسب می باشد. آیا کودک شما به سختی لبخند زده یا در برابر لبخند زدن مقاومت می کند؟ این کار نشانه افسردگی، اضطراب، اختلال نافرمانی و کمال گرایی می باشد.

هدف از این بازی این است که کودک بتواند آزادانه احساسات خود را نشان دهد. این بازی برای زمانی مناسب است که بچه ها دور هم جمع شده و در حال بازی هستند در این شرایط از آن ها بخواهید که سعی کنند بازیکن دیگری را بخندانند، در حالی که طرف مقابل تلاش می کند تا نخندد، اما نمی توانند او را لمس کنند. حتی می توانید شما هم وارد بازی شوید فقط دقت کنید که کودک ناراحت و گریان نشود و جو شاد را برقرار سازید.

این بازی درمانی اضطراب کودکان باید به سرعت انجام شود و جای خود را عوض می کنند.

این تکنیک برای کودکانی مناسب است که دوستان زیادی ندارند و می ترسند که با دیگران ارتباط برقرار کنند و از این امر احساس اضطراب پیدا می کند.
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد