x تبلیغات
مشاوره ازدواج

در انتخاب همسر به چه نکاتی توجه کنیم| تضمین خوشبختی آینده

 در انتخاب همسر به چه نکاتی توجه کنیم؟ چگونه شریک زندگی انتخاب کنیم؟ در رابطه به دنبال چه چیزی هستید؟ در رابطه باید به دنبال چه چیزی باشیم؟

 
انتخاب همسر آینده
عوامل و نکات زیر را دنبال کنید به هر یک از آن ها توجه کامل داشته باشید و صبور باشید. به خاطر داشته باشید که انتخاب همسر یکی از مهم ترین تصمیم های زندگی می باشد بنابراین باید در آن صبور و با دقت باشید.
 
انتخاب نامناسب می‌تواند منجر به سال‌ها درد طولانی، رنج عاطفی و هزینه‌های مربوط به دادگاه طلاق شود. تبعات یک انتخاب نامناسب به اندازه ای است که باعث اضطراب افراد و دوری آن ها از رابطه می شود. با این حال، اگر عاقلانه انتخاب کنید می توانید یک عمر خوشبختی را تضمین کنید.
 
۱. یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید
این احتمالا سخت ترین مرحله است، اما اگر بتوانید از این مرحله عبور کنیددر مراحل دیگر راحت خواهید بود. یادگیری دوست داشتن خود یک فرآیند دو مرحله ای است: اول، شما باید نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید. سپس باید آن ها را به خاطر آنچه هستند دوست داشته باشید.
 
پیشنهاد مشاور: مشاوره خواستگاری| نکات+ سوالات اساسی
 
برای اینکه خودتان را دوست داشته باشید، باید بدانید که هر بخشی از شما ارزش دارد. از چیزی که در آن مهارت دارید لذت ببرید و تشخیص دهید که در چه کاری می توانید پیشرفت کنید.
 
نکته مهم در این مرحله این است که اگر نتوانید یاد بگیرید که همه ویژگی های خوبی ها و بدی خود را شما تشخیص دهید، هیچ کس دیگری این کار را نخواهد کرد.  بسیاری از افراد این مرحله را نادیده می گیرند اما از این مرحله نگذرید. نحوه رفتار شما با خود به دیگران نشان می دهد که چگونه باید با شما رفتار شود. 
 
 
 
2. الگوهای اشتباه را تشخیص دهید
پس از این که یاد گرفتید خود را دوست داشته باشید وقت آن است که الگوهای اشتباه رابطه خود را تشخیص دهید.
 
همانطور که به روابط قبلی خود نگاه می کنید، یک الگو اشتباه را تشخیص خواهید داد. به طور مثال ممکن است متوجه شوید که به طور مداوم افرادی را انتخاب می کنید که خیانت کار یا دروغگو هستند. سپس باید تشخیص دهید که این الگوهای اشتباه به چه دلیلی ایجاد می شوند.
 
ممکن است پدر شما به مادرتان خیانت می کرده و شما به طور ناخودآگاه تصور می کنید که مرد مناسب باید خیانتکار باشد. ریشه یابی و درمان این الگوها می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب درست شما بکند.
 
معیار انتخاب همسر برای مردان
3. از تجربیات خود درس بگیرید
چه اشتباهی در روابط شما رخ داده است؟ این اشتباهات چه دلایلی دارد؟ ریشه این اشتباهات چیست؟
 
هر رابطه  چیزهایی را به ما می آموزد. این درس ها برای پیشرفت بسیار حیاتی هستند. 
 
بنابراین از تجریبات خود یاد بگیرید و شروع به تغییر اوضاع کنید. سعی کنید از افرادی که گذشته شما را به شما یادآوری می کنند دوری کنید. معیارهای رابطه ای که واقعاً برای شما اهمیت دارد را به خاطر داشته باشید و سعی کنید آن ها را نادیده نگیرید.
 
انجام همان کارهایی که در گذشته انجام می دادید، نتایج بهتری در آینده به دست نمی آورد. پس رفتار خود را تغییر بدهید تا رابطه های بهتری را تجربه کنید.
 
4. مطمئن شوید که هر دو ویژگی های مشترکی دارید
به همان اندازه که دوست دارید همسرتان کمی با شما متفاوت باشد، باید اطمینان حاصل کنید که هر دوی شما ارزش های مشابهی دارید. 
 
داشتن ارزش ها و ویژگی های مشترک پایه و اساس رابطه را تقویت می کند. چیزهای ساده ای مانند تفاهم در مورد تعداد فرزندانی که می خواهید یا محلی که می خواهید زندگی کنید و هدف های آینده، نقش مهمی در آینده زندگی شما دارد.
 
ارزش‌های اساسی باید تا حدی با شریک مناسب شما مطابقت داشته باشد تا بتوانید آینده موفقی کنار یکدیگر داشته باشید.
 
5. از تصمیم گیری های سریع خودداری کنید
فقط به این دلیل که در مورد انتخاب شریک زندگی خود عجله دارید به این معنی نیست که به محض اینکه شخص مناسب را پیدا کردید باید سریع تصمیم بگیرید. به یاد داشته باشید، هر چیزی که می درخشد طلا نیست و هر فردی لایه های شخصیتی مختلفی دارد. 
 
 
6. شجاعت
هر یک از ما، در زمان مشخصی باید با خطراتی مواجه شویم که شامل شکست، عدم اطمینان و اضطراب بالقوه می باشد. وقتی انتخاب هایی در زندگی که مبتنی بر تمایل به اجتناب از چیزی است که فرد از آن می ترسد، اغلب منجر به پشیمانی عمیق می شود.
 
هیچ سربازی با فرار از نبرد به جنگجوی بهتری تبدیل نشده و هیچ ورزشکاری با اجتناب از رقابت پیشرفت نکرده است. شجاعت ترس را از بین نمی برد، اما بر ترس غلبه می کند و به شما کمک می کند تا ترس زندگیتان را کنترل نکند.
 
زندگی کامل و عمیق نیاز به شجاعت دارد. داشتن این یک ویژگی ضروری برای همسر شماست. به دنبال کسی نباشید که ترسی در زندگی نداشته باشد بلکه در جستجوی کسی باشید که ترس خود را می تواند کنترل کند.
 
 

آیا پول بر خوشبختی و بهزیستی تاثیر می گذارد؟

 پول اجازه ی برآورده کردن نیازهای اساسی را به ما می دهد  برای خرید غذا، سرپناه، و پرداخت هزینه برای مراقبت های بهداشتی. برآوردن این نیازها ضروری است، و اگر ما پول کافی برای انجام این کارها نداشته باشیم، بهزیستی ما آسیب می بیند.


فراتراز این، “تام راث” در کتاب خود پیرامون تندرستی چنین می گوید: پول می تواند با دادن قدرت کنترل به ما درباره ی اینکه چگونه وقتمان را بگذرانیم، شادی های کوتاه مدت مان را افزایش دهد”. برای مثال، می تواند برای ما گزینه هایی همچون زندگی نزدیک تر به محل کار، کار کمتر، و صرف زمان بیشتر برای فعالیت های اوقات فراغت با دوستانمان  فراهم کند. پول می تواند زندگی ما را آسان تر کند.

اما در حقیقت ما از پول برای خرید وقت آزاد بیشتر استفاده نمی کنیم، در عوض ما آن را صرف خرید اموال گران قیمت تر می کنیم.

یک سرگذشت
زنی در مرکز شهر به عنوان خریدار برای یک خرده فروش بزرگ کار می کرد، هنگامی که او پیشرفت کرد و ترفیع یافت، او و همسرش یک خانه ی بزرگ در حومه ی شهر خریداری کردند. وی خیلی زود متوجه شد که زمان رفت و آمدش از حومه به شهر و بلعکس بیشتر شده است، با افزایش مطالباتی که وضعیت جدیدش از او طلب می کرد، همان زمان اندکی را هم که برای ورزش یا دیدار با دوستان اختصاص داده بود،از دست داد، بنابراین این فعالیت ها را کاهش داد. وقتی همسرش هم یک ترفیع خوب گرفت، آنها به این مساله فکر کردند که برای کاهش این رفت و آمدهای استرس آور از حومه به شهر، به جایی نزدیکی شهر نقل مکان کنند. اما به جای ان، تصمیم گرفتند اشپزخانه خود را مانند آشپزخانه زیبایی که درجای دیگر محله دیده بودند تغییر مدل بدهند. با وام مسکنی که آنها بدین منظور گرفتند، هزینه های ماهانه شان اضافه شد، که تمام افزایش حقوق همسرش را دربر میگرفت. همچنین آنها دیگر نمی توانستند برای استخدام کسی که دوبار درماه بیاید و خانه شان رانظافت کند هزینه ای بپردازند.

همانند این داستان، بسیاری از ما ممکن است از پولمان برای کسب حداکثر تندرستیمان استفاده نکنیم.

پول بیشتر لزوما به معنی به دست آورن خوش بختی نیست:
برخلاف آنچه که بیشتر ما باور داریم، زمانی که ما پول کافی برای خرید ضروریات زندگیمان داریم، درآمد بالاتر از آن ممکن است تاثیر قابل توجهی بر افزایش تندرستی ما نداشته باشد، حتی ممکن است دربرخی مواقع تاثیرات منفی هم داشته باشد.

داده های جالبی در حمایت از این مساله وجود دارد. برای مثال:

.درآمد سرانه در ایالت متحده آمریکا از سال 1946 تا 1990، افزایش 150 درصدی داشت. (که این امر تفاوت بسیار زیادی در قدرت خرید ایجاد کرد) اما درصد اینکه افراد خود را شاد ببینند بسیار کاهش یافته بود.

.علاوه بر این، رتبه ی افسردگی در ایالات متحده امریکا در مدت 50 سال، 10 مرتبه افزایش یافت.

.در ژاپن، بین سالهای 1958 و 1991، درآمد سرانه 6 برابر افزایش یافت، اما میزان بهزیستی ذهنی ثابت ماند.

.مردمی که مقدار زیادی پول در قرعه کشی ایالت متحده آمریکا یا استخر فوتبال در انگلستان برنده شده بودند، یک سال بعد به صورت قابل توجهی شادتر نشده بودند و نسبت به وقایع روزمره ناراضی تر بودند.

.دریافت کنندگان تسهیلاتی که در یک مطالعه کنترل شده، پول بیشتری دریافت کرده بودند، نسبت به آنهایی که مقدار معولی را دریافت کرده بودند، استرس بیشتری را تحمل می کردند.

مطالعات دیگر، بیان کردند که درآمدهای بالاتر، با سطوح بالاتر استرس، افزایش احتمال طلاق و لذت بردن کمتر از فعالیت های کوچک ارتباط دارد. رینر، محققی که بیش از 30  سال از زندگی اش را صرف مطالعه تندرستی کرده است، ادعا کرد که درآمد بیشتر ممکن است منجر به کاربیشتر، اوقات فراغت کمتر و ارتباطات قوی اجتماعی کمتری باشد. به عبارت دیگر، مزایای داشتن پول بیشتر، ممکن است به وسیله ی قربانی کردن افراد در دیگر جنبه های سلامتیشان جبران شود، همانطور که در داستن نمونه ذکر شد.

علاوه بر این، ما همیشه خودمان را با آنهایی که بهتر از ما عمل می‌کنند، مقایسه می کنیم. اگر درآمد ما بالا رود، اما درآمد شخص دیگری هم بالا رود، ما احساس شادی نمی کنیم. یک شخصی که در سال صد میلیون تومان بدست اورده است اگر دوستش در سال 150 میلیون تومان کسب کرده باشد، ناراضی خواهد بود. شما حتما به این فکر می کنید که یک افزایش 120 ملیون تومانی او را خوشحال می کند. درست است؟ خیر، اگر دوستش هم پول بیشتری کسب کند، خوشحال نمی شود. او کاملا از به دست آوردن 150 میلیون تومان ناراضی خواهد بود اگر دوستش اکنون 200 میلیون کسب کرده باشد!

بسیاری از اوقات، نارضایتی ما از شرایط مالی مان ، از فهمیدن اینکه ما به اندازه ی مردم اطرافمان پول انباشته نکرده ایم ناشی می شود.


آیا پول بر خوشبختی و بهزیستی تاثیر می گذارد؟

مادی گرایی شادی را از مردم می گیرد:
ما انسانها همیشه نمی دانیم چه چیزی ما را راضی میکند! و این بر میگ‌ردد به ارزش های جامعه ما، ما معتقدیم که پول برای ما شادی به همرا می آورد اما به عواقبی که به دنبال دارد توجهی نمی کنیم.

این حقایق را در نظر بگیرید:

.خشنودی ناشی از به دست آوردن کالاها همیشه زودگذر است، و به تدریج فراموش می شود. برای مثال، ما ممکن است واقعا برای خرید یک ماشین بزرگ تر هیجان زده باشیم، اما با گذشت زمان، آن ماشین را واگذار می کنیم. علاوه بر این، ما هنوز در حال پرداخت اقساط ماهانه خودرو هستیم، که این می تواند ما را از انجام برخی فعالیت های سرگرم کننده مثل تفریحات یا بیرون رفتن برای شام محروم کند.
 

.انتظارات ما بالا می رود. همانطور که درآمد ما بالا می رود، ما احساس می کنیم که به وسایل گران قیمت تری نیاز داریم و همه ی درآمد ما صرف این امیال و آرزوهای بزرگ تر می شود.به عبارت دیگر، همه ی  افزایش حقوق ما صرف خرید نسخه گران تر از چیزهایی می شود که در حال حاضر داریم.

.خواسته های ما می تواند سیری ناپذیر شود- پول ما بیشتر می شود-خواسته هایمان هم بیشتر می شود. این می تواند منجر به بدهی های بزرگ و تمام استرس هایی که در پی دارد، شود.

.مادی گرایی بیشتر با افزایش تاثیرات منفی ارتباط دارد: کاهش عزت نفس، افزایش خودشیفتگی، کاهش همدلی، و افزایش روابط متناقض.
 
 

روان شناسی موفقیت

 اکثر افراد در آرزوی موفقیت و خوشبختی و در تلاش برای این مسیر هستند.

البته عده ای هم بی هدف و ناامید از موفقیت، زندگی خود را میگذرانند.

اما باید پرسید موفقیت چیست؟

بعضی ها تصور می کنند که موفقیت همان ثروتمند بودن است و ثروتمند بودن همان موفق بودن است.
اگه موفقیت و ثروت را یکی بدانیم این سوال پیش می آید که :

فردی که در یک قمار بازی ناگهان پول کلانی برنده شده آیا فرد موفقی بوده؟

یا کسی که ثروت بزرگی از پدرش به او به ارث رسیده بدون آنکه برای بدست آوردنش کاری انجام دهد موفق است؟

همچنین موفقیت با شهرت نیز یکسان نیست. اگرچه ممکن است وقتی از شما بخواهند یک فرد موفق را نام ببرید نام یک فرد مشهور به ذهنتان بیاید.

اگر فرض کنیم که هدف شما این باشد که بخشنده ترین فرد ناشناس کشور خود باشید و به این هدف برسید شما فردی موفق هستید اما چون هدف تان ناشناس ماندن است مشهور نمی شوید.

بسیاری از متفکران و هنرمندان بزرگ و موفق که بعد از مرگشان برای مردم شناخته و مشهور می شوند نمونه دیگری از تمایز بین موفقیت و شهرت می باشد.

بنابراین می توان گفت موفقیت یعنی رسیدن به هدف. هدفی که آگاهانه و در راستای ارزش های فرد در زندگی انتخاب شده و با تلاش و کوشش به آن دست پیدا کرده.


خوشبختی و موفقیت در گرو یک هدف است
شرط اول رسیدن به موفقیت انتخاب آگاهانه اهداف است.

بسیاری از مردم در زندگی سرگردان هستند، تمام طول روز، ماه و سال مشغول کارهای روزمره می شوند و نمی دانند واقعا برای کدام هدف باید تلاش و رویاپردازی کنند.

همچنین اهداف باید واضح و مشخص باشد. شاید از خیلی ها شنیده باشیم که می گویند هدفشان در زندگی این است که برای خودشان کسی باشند.

اما این کسی شدن را باید دقیق تر برای خود معلوم کنند. می خواهند چه کسی باشند با چه امکاناتی و چه ویژگی ها و مشخصاتی؟

خیلی ها هم هستند که دقیقا اهداف خاص و مشخصی تعیین کرده اند اما واقعا نمی دانند برای چه این هدف را درنظر دارند.

ما همیشه برای انتخاب هدف به یک تمرین خودشناسی نیاز داریم . اگر هدفی را انتخاب کنیم و در راه رسیدن به آن هدف سختی های بسیاری را متحمل شویم

اما خودشناسی نداشته باشیم ممکن است میانه را یا حتی پس از پایان راه و رسیدن به مقصود متوجه شویم که هیچ گونه احساس رضایت و لذت از این مسیر و مقصود در ما برانگیخته نشده.
 

قبل از انتخاب اهداف به ارزش های خود و چرایی انتخاب آن اهداف پی ببرید.

مثلا تصور کنید فردی را که هدفش انجام منظم و با برنامه ورزش است. این هدف ممکن است به دلیل یک ارزش درونی باشد یعنی سلامت جسمانی در دوران کهولت.

یا بر اساس یک ارزش بیرونی مثلا داشتن ملاک های تناسب اندام برای جلب توجه و رضایت دیگران باشد.

بنابراین اهداف اگرچه یکسان هستند اما می توانند چرایی و ارزش های متفاوتی داشته باشند.
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد