x تبلیغات
مشاوره ازدواج

سن تربیت کودک

 سن تربیت کودک، از چه سنی کودک را تربیت کنیم؟

 
آیا سن تربیتی کودک مربوط به دوره خاصی می باشد؟ همه پدر و مادر ها دوست دارند تا فرزند آن ها به بهترین شکل تربیت شوند و از همان روزهای ابتدای زندگی کودک سعی می کنند تا به بهترین نحوه به کوک برخورد کنند، تا فرزندشان را به خوبی پرورش داده و تربیت کنند.
 
اما بسیاری از والدین نمی دانند تا در چه سنی چه رفتاری با کودکشان داشته باشند هنگامی که والدین آگاهی لازم در مورد سن تربیت کودک و چگونگی آن به دست آوردند می توانند رفتاری متناسب با درک کودک ارائه دهند.
 
در این مقاله سن تربیت کودک و رفتار های متناسب در هر دوره از رشد مورد بررسی قرار گرفته است، با مطالعه این مقاله می توانید این اطلاعات را کسب کرده و هم چنین می توانید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا با توجه به این موضوع راهنمایی های لازم را برای شما انجام دهد.
 
بهترین زمان و سن تربیت کودک
به طور کلی یادگیری کودک سن خاصی ندارد و نمی توان تربیت کودک را به سن خاص و دقیقی اختصاص داد، در واقع از همان ابتدای زندگی کودک والدین بر روی رفتار او اثر می گذارند.
 
به عنوان مثال انجام دادن رفتار های ساده ای مثل بغل کردن کودک، نگاه کردن، حرف زدن و بوسیدن او  در سنین پایین و پاسخ به نیازهای جسمی و عاطفی او در همان اوایل زندگی بر شکل دهی شخصیت، عاطفه و رفتار های بعدی فرزندتان تاثیر می گذارد، همچنین بر اساس پژوهش های انجام شده صحبت با کودک پیش از تولد همراه با موسیقی، تغذیه مناسب، دور بودن از استرس و اضطراب کودک تاثیر می گذارد.
 
با این وجود تربیت مستقیم کودک در سنی آغاز می شود که او قدرت درک و پاسخ کلامی داشته باشد، این مقاله با توجه به دوره های حساس و مهم رشد و نیاز های مختص هر دوره با توجه به سن تربیت آن دوره تقسیم بندی شده است، در این مقاله با هر بخش و نکات تربیتی مربوط به آن بخش آشنا خواهید شد.
 
تربیت کودک زیر یکسال
در سنین زیر یک سال ارتباط شما با کودک تان باید بسیار زیاد باشد و فرزندتان باید احساس آرامش و امنیت در کنار شما داشته باشد تا در آینده بتواند شخصیتی مستقل برای خود ایجاد کند. در ماه های ابتدایی تولد، شما می توانید توانایی ذهنی کودک را افزایش دهید و محیط اطراف کودک را با توجه به وسایلی که برای او جذابیت و تنوع دارد غنی سازید و در کنار آن در آغوش کشیدن، لبخند زدن به او و بازی کردن را فراموش نکنید و سعی کنید به کودک حس آرامش و امنیت بدهید زیرا تلاش های شما در این سن به افزایش بهداشت جسمی و روانی کودک منجر خواهد شود.
 
 

مقاله با کتک کاری کودکان

 ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند  در واقع کودکانی ترسو هستند!

 
ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود،معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!
 
کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش،رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند،شعله ور می شوند.به جای گریه یا صحبت کردن،وقتی که از چیزی می‌ترسد،وحشت زده و هول می شود،و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.
 
به منظور کمک به یک کودک ترسو،لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید.آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست،چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او.همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.
 
برای مدیریت رفتار کودک خود بیشتر بخوانید:
 
راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی
 
همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید،به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند.بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:
 
اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:
 
فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید.صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است.اگر او بچه خودتان است،تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید،شاید به محض بیدار شدن،به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای 5 یا 10 دقیقه اول روز انجام دهد،آغاز کند.این کار را با صمیمیت انجام دهید،با مهربانی به او توجه کنید.
 
این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است،حتی با وجود خواهرو برادرهای دیگر،یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.
 
اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست،تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.
 
برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید.خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید.اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید،شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند،با هم همکاری کنند.
 
وقتی آنها می خندند(بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند،این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید.خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.
 
در یک گردهمایی خانوادگی،شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند،راه بیاندازید.برای مثال،شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید.اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید.ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند.درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید.توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید.این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.
 
یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد،او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند،یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند،یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند.وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن،اوقات تلخی پیدا می کند.این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات اورا تحریک به صدمه زدن می کنند.
 
 

محبت عامل کم شدن پرخاشگری کودک

 محبت عامل کم شدن پرخاشگری کودک: بوسیدن و محبت کردن به کودک در شکل گیری شخصیت و روحیه او موثر است ، کم شدن پرخاشگری ،


خارج کردن انرژی های منفی و اضافی از جمله فایده های آن است.
 

اثرات مثبتی که محبت کردن و بوسیدن کودک دارد این است که موجب تقویت شدن و محکم شدن روابط

عاطفی میان والدین و فرزند می شود و احساس امن بودن و آرامش در کودک به وجود می آید. از دیگر

فایده آن  با بالا رفتن اعتماد به نفس ، افزایش مهارت های اجتماعی ، به والدین اعتماد می کنند و از آنها

حرف شنوی بیشتری دارند  و از همه مفیدتر مهارت مهر ورزیدن به دیگران را یاد می گیرند.

شماره های تماس 01

کودکان به طور طبیعی منطقی نیستند و بیشتر احساساتی و دارای هیجان هستند ، از ترکیب این دو با هم

شخصیت کودک شکل می گیرد و والدین با رعایت کردن مرز رفتاری می توانند شخصیت کاملی در

کودکشان ایجاد کنند.
 
 

پرخاشگری کودکان در سنین مختلف

پرخاشگری کودکان، علت پرخاشگری کودکان زیر ۳ سال، علت پرخاشگری کودکان ۵ ساله، علت پرخاشگری کودکان ۴ ساله، پرخاشگری در کودکان ۷ ساله، علت پرخاشگری کودکان ۱۰ ساله و سؤالات دیگر والدین در این مقاله توضیح داده شده است. پرخاشگری رفتاری خصومت‌آمیز و غیردوستانه است که در طی آن فرد تمایل دارد به دیگران صدمه و یا آسیب برساند. معمولاً کودکان خیلی سریع ناامید و مأیوس می‌شوند و پرخاشگری را مطابق با سنشان به شیوه‌های متفاوتی نشان می‌دهند. در اینجا دو شیوهٔ پرخاشگری مطرح شده است:

پرخاشگر ابزاری، که شئ محور است.
پرخاشگری خصومت آمیز یا ارتباطی، که شخص محور است.
 
علائم پرخاشگری کودکان
اگر نشانه های زیر به مرور در فرزندتان دیده می شود، حتما باید از مشاور کمک بگیرید:

اغلب عصبانی است.
بسیار تحریک پذیر یا تکانشی است و در تمرکز کردن مشکل دارد.
به راحتی ناامید می‌شود.
به کودکان یا بزرگسالان دیگر حمله فیزیکی می‌کند.
غالباً مجادله گر یا عبوس است.
در مدرسه عملکرد ضعیفی دارد یا نمی تواند در کلاس درس یا سایر فعالیت‌های سازماندهی شده شرکت کند.
در شرکت در موقعیت های اجتماعی و دوست یابی مشکل دارد.
مدام با اعضای خانواده دعوا می کند و اختیارات والدین را نمی پذیرد.
اغلب مسئولیت رفتار نادرست خود را انکار می کند و دیگران را مقصر می داند.
علت پرخاشگری کودکان زیر ۳ سال
در این دوره سنی، کودکان نسبت به هر شیء که در اطرافشان وجود دارد، احساس مالکیت می‌کنند و فکر می‌کنند تمام لوازم اطرافشان متعلق به آن‌هاست. پرخاشگری در این دوره سنی شیء محور یا ابزاری است و غالباً به‌خاطر به‌دست‌آوردن چیزی رخ می‌دهد. برای درک بهتر شیوه های ابزار پرخاشگری کودکان (از تولد تا سه سالگی) به مثال های زیر توجه کنید:

 کودکی را می‌زند تا بیسکویت او را بگیرد.
 کودکی را به زمین هل می‌دهد تا با قطارش بازی کند.
 عروسک کودک دیگر را به‌زور می‌گیرد.
 دوستش را هل می‌دهد تا بتواند کنار پنجره ماشین بنشیند.
علت پرخاشگری کودکان ۴ ساله
تروما، شرایط خانواده و برخی از سبک‌های فرزندپروری (مانند تنبیه شدید و متناقض) احتمال پرخاشگری کودک ۴ ساله را افزایش می‌دهد و باعث اختلال در زندگی او می‌شود. مسائل کنترل خشم کودکان اغلب به این دلیل اتفاق می‌افتد که نمی‌دانند چگونه با ناامیدی یا سایر احساسات ناراحت‌کننده خود کنار بیایند، آن‌ها هنوز مهارت‌هایی را برای حل مشکلات بدون ناراحتی یاد نگرفته‌اند؛ بنابراین ممکن است پرخاشگر شوند.

علت پرخاشگری کودکان ۵ ساله
در این سن، کودکان مهارت‌های شناختی و کلامی را کسب می‌کنند. معمولاً کودکان مهارت‌های جدید را که آموخته‌اند در رفتارهای پرخاشگرانه نیز به کار می‌گیرند. آن‌ها پیامدها و نتایج رفتار پرخاشگرانه را می‌فهمند، بنابراین اگر رفتار پرخاشگرانه به طور مثبت تقویت شود، آن رفتار می‌تواند دائماً تکرار شده یا شدت پیدا کند و یا آنکه آن رفتار هم تکرار شود و هم شدت یابد.

 در این دوره سنی، پرخاشگری ابزاری هنوز وجود دارد و علاوه‌برآن پرخاشگری شخص محور نیز می‌شود.
 پرخاشگری بیشتر خصومت‌آمیز یا ارتباطی است و هدف آن صدمه‌زدن به فردی دیگر برای کسب تسلط و گرفتن انتقام است.
برای درک بهتر شیوه های ابزار پرخاشگری کودکان سه تا پنج ساله به مثال های زیر توجه کنید:

 کودکی، کودک دیگر را با مشت و لگد می‌زند به‌خاطر آنکه، آنچه را که از او می‌خواسته انجام نداده است (مسلط‌شدن).
 گوشی هدفون خواهر یا برادرش را خراب می‌کند، چون آن‌ها اجازه نداده‌اند تا سی دی مورد دلخواهش را تماشا کند (انتقام‌جویی).
 کودک شروع به بدگویی در مورد کودکی می‌کند که از او می‌ترسد، یا وقتی با او مواجهه می‌شود احساس تهدید می‌کند.

پرخاشگری کودکان
رفتار با کودک پرخاشگر ۶ ساله
طبیعی است که کودکان خردسال گاهی اوقات ضداجتماعی، سرکش، و حتی به‌صورت کلامی پرخاشگر باشند و برای کودکان عصبی تا سن حدود شش‌سالگی نیز گاهی طبیعی است که از نظر فیزیکی پرخاشگر باشند.
 

پرخاشگری در کودکان ۷ ساله
از مهم‌ترین عوامل پرخاشگری در کودکان می‌توان به بیش‌فعالی اشاره کرد. تکانشگری و تصمیم‌گیری ضعیف می‌تواند منجر به رفتاری شود که به‌عنوان پرخاشگری تعبیر می‌شود. این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمی‌گیرند و ممکن است خود و دیگران را به خطر بی اندازند. یکی از نشانه‌های دیگر پرخاشگری نیز می‌تواند تروما باشد.

مواقعی وجود دارد که پرخاشگری در کودکان یا نوجوانان توسط عوامل استرس‌زا در موقعیت تحریک می‌شود و نشان دهنده بیماری عاطفی است. اما درک این نکته مهم است که این نسبتاً نادر است و وقتی پرخاشگری به طور مکرر شروع به رخ‌دادن می‌کند، می‌تواند یک مشکل عاطفی در حال ظهور باشد.
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد