x تبلیغات
مشاوره ازدواج

چگونه بیان احساسات را به کودکان آموزش دهیم؟

 آموزش بیان صحیح احساسات کودک

 آموزش بیان صحیح احساسات به کودکان می تواند یکی از مهم ترین نکات مورد توجه در امر فرزند پروری باشد.
 
کودکانی که بیان صحیحی احساسات را می آموزند، خواهند توانست به درستی از آن به عنوان بخش مهمی از هوش هیجانی در روابط خود استفاده کنند و رابطه ای شفاف، روشن و صریح را شکل دهند.
 
در نقطه ی مقابل، ناتوانی کودک در بیان احساسات که از آن با عنوان ناگویی هیجانی نیز یاد می شود می تواند تبعات درون فردی و بین فردی زیادی را به دنبال داشته باشد.
 
کودکان ناتوان در بیان هیجاناتی مانند غم، خشم، شادی و ترس، ممکن است واکنش های نامناسبی را برای غلبه بر احساسات انتخاب کند که مشکلات رفتاری درون فردی و بین فردی را رقم می زند.
 
در این مطلب قصد داریم تا شما را با کاربردی ترین شیوه های آموزش بیان احساسات به کودکان آشنا کنیم تا بتوانید فرزندانی با هوش هیجانی بالا پرورش کنید و از منافع آن بهره مند شوید.
 
 آموزش بیان صحیح احساسات کودک
آموزش بیان صحیح احساسات کودک
پنج احساس اصلی را بشناسید.
غم، شادی، خشم، ترس و تعجب به عنوان پنج احساس اصلی انسان شناخته می شود.
 
احساسات فرعی دیگری از جمله حسادت، نفرت، چندش، شعف، عشق، رضایت، وحشت، تاسف و.. نیز وجود دارند که هر یک حالات خاصی را در انسان بر می انگیزد.
 
برای آموزش صحیح  احساسات به فرزندتان لازم است در گام اول آن ها را به خوبی بشناسید.
 
در صورتی که به عنوان یک والد در شناسایی صحیحی این احساسات با مشکل مواجه هستید، بهتر است در ابتدا به یادگیری احساسات بپردازید.
 
 
به عنوان مثال در صورتی که همسرتان پس از طی یک روز کاری سخت به خانه بر می گردد و شما نمی توایند با توجه به حالات چهره اش، متوجه احساس او شوید، مشخص است که در درک احساسات نیازمند تمرین هستید.
 
چگونه بیان احساسات را به کودکان آموزش دهیم؟
احساسات تان را درست و به جا بروز دهید.
واقعیت این است که فرزندتان بهترین بیننده و ضعیف ترین مفسر است.
 
او به شیوه ی ابراز احساسات شما توجه می کند و به الگو برداری کامل از آن می پردازد.
 
به عنوان مثال در صورتی که فرزندتان ببیند در هنگام عصبانیت فریاد می زنید، با صدای بلند حرف می زنید، سکوت می کنید، داخل اتاق تان می روید و چیزی نمی گویید و یا قهر می کنید، او نیز با شیوه ی ابراز خشم شما همانند سازی خواهد کرد.
 
 

چگونگی مدیریت رفتار کودک پرخاشگر

 همواره یکی از شکایات رایج والدین پرخاشگری فرزندان می باشد. شما ممکن است به عنوان والدین کودک پرخاشگر بارها این جمله را  به زبان بیاورید: “من احساس می کنم مانند پدر و مادری شکست خورده هستم”. این امر خیلی اهمیتی ندارد که چرا شما به عنوان پدر و مادر در آن زمان که باید، موثر نبوده اید- آنچه که مهم تر است این است که شما در مورد این مساله چه کاری انجام داده اید. ابتدایی ترین مرحله این است که  که از الگوهایی که در طول سال ها در کودکتان ایجاد شده است آگاه باشید. از خودتان بپرسید: “من چه رفتاری می بینم و درمقابل آن چه واکنشی انجام می دهم؟”


در نظر داشته باشید، هر فرد، شرایط و هر کودک، خاص هستند. برای مثال برخی از والدین در کنترل و مواجهه با خشم خودشان دچار مشکل هستند. آن‌ها به محض این‌که مشکلی را می بینند یا می شنوند به این ور و آن ور می پرند، و به کودک سیلی می زنند. این تنها منجر به بدتر شدن وضعیت می شود زیرا اگر شما واکنش پرخاشگرانه نشان دهید، کودک شما می آموزد که پرخاشگری همان چیزی است که با آن می توان مشکلات را حل کرد. درنتیجه ممکن است کودک یاد نگیرد به شیوه های مختلف دیگری رفتار کند: او همچنین اعتدال خود را از دست می دهد و پرخاشگر می شود.

درمقابل، برخی از والدین بسیار منفعل هستند- اما کودکشان ممکن است به دلیل عقب نشینی والدینش و برخورد نکردن درست با موضوع، پرخاشگر شود. بگذارید واضح تر بگوییم: شما می توانید معتدل باشید. شخصی ارام و پدر مادری موثر_این دو متقابلا منحصر به فرد نیستند_اما شما هنوز لازم است که محدودیت هایی را به صورت واضح، مشخص کنید و در این امر مشارکت کنید.

اگر شما پدر و مادری هستید که در یک الگوی ناموثر در پاسخ به فرزندتان گرفتار شده اید، توجه داشته باشید که تغییر یک شبه اتفاق نمی افتد. چگونگی پاسخ شما نشان نمی دهند که شما والدین بد یا خوبی هستید، این ممکن است بدان معنا باشد که شما بخشی از مشکل هستید و بنابراین می توانید بخشی از راه حل نیز باشید. اگرکودک شما پرخاشگر است این تقصیر شما نیست اما لازم است که شما به او آموزش دهید که چطور کارها را به روش های متفاوتی انجام دهد.

کودک شما ممکن است یک برچسب مانند ADHA (اختلال بیش فعالی/کمبود توجه)، ODD (اختلال نافرمانی مقابله ای)، و یا اختلال دوقطبی داشته باشد. اما صرف نظر از نوع برچسبی که فرزند شما دارد، شما هنوز هم می توانید یاد بگیرید که موثر باشید. رفتارهای پرخاشگرانه نیاز به تغییر دارند، و با وجود برچسب ها والدین هم لازم است که تغییر کنند. ممکن است به دلیل خواسته هایی که هر روز از شما انتظار می رود، احساس دلهره کنید، اما اگر به رفتار پرخاشگرانه فرزندتان پاسخ ندهید فقط وضع بدتر می شود. روش شما برای رسیدگی به پرخاشگری کودکتان ممکن است از سنی به سن دیگر و مرحله به مرحله تغییر کند. در اینجا چند راهنمایی برای کمک به شما در مراحل مختلف زندگی فرزندتان وجود دارد:

کودکان درسن پیش دبستانی و پرخاشگری

۱- ثبات داشته باشید: برای کودکان جوان تر ثبات داشتن، اهمیت زیادی دارد. شما نمی توانید رفتارهای یک روز را نادیده بگیرید و در روز بعد با فریاد زدن بر سر کودک خود واکنش نشان دهید. صرف نظر از جایی که هستید و کاری که انجام می دهید تلاش کنید ثبات داشته باشید. اگر فرزند شما  در حال کتک کاری با خواهر و برادر خود است، چیزی شبیه به این پاسخ بدهید: ” کتک کاری کار درستی نیست. لازم است شما زمانی را با خود خلوت کنید و آرام شوید.” تلاش کنید که در هر زمان به همان شیوه پاسخ می دهید.

۲-فرزندتان را از موقعیت دور کنید: گاهی اوقات لازم است که فرزندتان را از موقعیت دور کنید تا به او کمک کنید کنترل احساساتش را بازیابد. اگر در فروشگاه مواد غذایی هستید و فرزند شما اوقات تلخی می کند و به دلیل اینکه شما آنچه را که او دوست دارد برایش نمی خرید به سبد خرید لگد می زند، شما می توانید بگویید: “داری بیش از حد سروصدا ایجاد می کنی، ما برای خرید این خوراکی ها به اینجا نیامده ایم و اگر سرو صدا را تمام نکنی اینجا را ترک می کنیم”.اگر فرزند شما سروصدایش را متوقف نکرد، به راه خود ادامه دهید و او را از فروشگاه بیرون ببرید.

۳_با دیگر مراقبان هماهنگ باشید: به یاد داشته باشید که رفتارهای بدی مانند کتک کاری و حملات فیزیکی در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی نیز رخ می دهد. این بخشی از مسیری است که کودکان یاد می‌گیرند که در ادامه برای مدتی طولانی درکنار هم باشند، اما اگر کودک شما پرخاشگری می‌کند شما باید فورا با این مساله برخورد کنید. همچنین لازم است که شما مداخلاتتان را با دیگر مراقبان هماهنگ کنید به طوری که هر دونوع مداخلات شبیه به هم باشند. به طور منظم با مربی مسائل را بررسی کنید تا مطمئن شوید که رفتار درحال بهبود یافتن است.

کودکان در سن مدرسه ابتدایی

اگر شما یک کودک دبستانی دارید که مرتب رفتار پرخاشگرانه انجام می دهد، لازم است که به طور منظم، و احتمالا روزانه، با مدرسه به منظور نظارت بر رفتارش در ارتباط باشید. به دنبال این باشید که رفتار آن ها چه عواقبی در مدرسه دارد، و مطمئن شوید که برای این  سورفتارها در مدرسه عواقبی وجود دارد. شما ممکن است که بخواهید معلم کودکتان را تشویق کنید که  در مقابل انتظارات رفتاری و عواقب رفتارپرخاشگرانه، ثبات داشته باشد.

سوءرفتارهایی مانند ادامس جویدن یا دویدن در سالن باید توسط مدرسه مورد نظارت قرارگیرد_کار آن ها این است که رفتارهای معمول را مدیریت کنند و شما به عنوان پدر و مادر دیگر لازم نیست برای آن ها مجازات دیگری را در نظر بگیرید_.اما رفتارهایی  هم هستند مانند پرخاشگری فیزیکی یا بدزبانی کردن، و مدرسه نمی تواند به طور کامل این مشکل را حل کند. این رفتارها باید درخانه دنبال شوند و مورد بحث قرار بگیرند و عواقب احتمالی در پی داشته باشند. دلیل اینکه شما رفتارهای مخرب تری را باید به چالش بکشید این است که خانه مکانی هست که شما فرصت دارید تا به کودکتان راه حل های دیگر را آموزش دهید. اگر برای اولین بار چیزی اتفاق افتاده است، به وسیله ی یک مکالمه پیرامون حل مساله، به او کمک کنید تا تجسم کند که کجا مهارت های مقابله کردنش شکست خورده است، وسپس در برخی از آن هایی که برای آینده او موثرتر است با او کارکنید. از او بپرسید:”دفعه ی بعد چه کار متفاوتی انجام میدهی؟”.

از سوی دیگر اگر سوءرفتار قبلا اتفاق افتاده است، نه تنها شما باید در مورد اینکه مهارتهای مقابله ایش کجا شکست خورده با او صحبت کنید بلکه باید برای رفتارش عواقبی هم در نظر بگیرید که او را مسئول و پاسخ گو نگه دارد. این عواقب می تواند شامل هر کاری باشد که شما فکر میکنید  برای یادگیری کودکتان در این وضعیت مفید است، تا زمانی که بتواند آن را کامل انجام دهد. بنابراین اینکه او را به انجام مجازات سختی برای ۶ ساعت وادارید مفید نیست، اما واداشتن به اینکه او ۱۰ چیز را بنویسد که می‌تواند دفعه بعد آن ها را متفاوت انجام دهد مفید است.
 

به هرحال اگر این رفتارهای پرخاشگرانه، تنها در مدرسه اتفاق بیافتند و نه درمکان های دیگر زندگی کودکتان، مهم است که بدانید چه اتفاقی افتاده است و دلیلش چیست. این یک رفتار نادرست است که شما بخواهید درمقابل مدرسه طرفداری فرزندتان را بکنید و_ به نظر نمی رسد که مفید هم باشد_.اما اگر فرزند شما که در موقعیت های دیگر تهاجمی نیست در مدرسه تهاجم و پرخاشگری می کند لازم است که شما دلیلش را بفهمید. به صحبت هایی که ممکن است کودک شما در مورد همکلاسی هایش و دیگر بچه ها بکند گوش دهید. درحالی که هنوز کودکتان را مسئول هر نوعی از رفتار پرخاشگرانه اش می دانید با معلم صحبت کنید. بدیهی است که اگر شما همان رفتار را در خانه ببینید، نتیجه ثابتی دارد و به مدرسه اجازه بدهید که بداند شما چه پیامدی را برای کودک در نظر می گیرید.
 
 

مشاوره تلفنی کودکان:عدم توجه به رفتار کودک در موارد خاص

 اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار کودک از روش نادیده گرفتن استفاده کنید، به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید، چه زبانی و چه غیر زبانی. وقتی در حال انجام آن رفتار است، با حرکات صورت به او اشاره نکرده، حتبی نگاهش هم نکنید. وانمود کنید که مشغول انجام کاری هستید و اتاق را ترک کنید. اگر نمی‌توانید از اتاق بیرون بروید، رویتان را به سمت دیگری برگردانید و تا وقتی که کودک به عملش ادامه می‌دهد، شما نیز این روش را ادامه دهید.


این روش بدین معنا نیست که با او به سردی رفتار می‌کنید، بلکه این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل شما، او را جسورتر نیز خواهد کرد. فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیزی در اطرافتان توجه ندارید. یک پسر کوچک هنگامی که مقدار بیشتری از غذای مورد علاقه‌اش را می‌خواهد، عادت دارد که سرش را داخل بشقابش فرو کند و جیغ بکشد.

والدینش آموخته‌اند که با یکدیگر حرف بزنند و مثلا در مورد گرد و خاک روی شمعدان‌ها یا رومیزی صحبت کنند و به این ترتیب گریه کردنش را نادیده بگیرند. در نهایت، وقتی کودک خردسال می‌فهمد که ممکن نیست بتواند از آن غذای به خصوص بیشتر بخورد، قاشقش را برمی‌دارد و به خوردن چیز دیگری مشغول می‌شود.

رفتار عجیب کودک و مشاوره تلفنی فوری
هر تلاشی را برای جلب توجه به عنوان علامتی از پیشرفت در نظر بگیرید و کوشش خود را برای بی‌توجه نشان دادن به آن دو برابر کنید. رادیو را روشن کنید، نگاهی به پنجره بیندازید، در مورد کارهای روزانه با خودتان صحبت کنید. همه این‌ها راه‌هایی موثر برای تداوم بی‌توجهی هستند.

انتظار داشته باشید تا رفتارها قبل از بهتر شدن، بدتر شوند

وقتی برای اولین بار اقدام به نادیده گرفتن یک رفتار ناشایست می‌کنید، کودک شما تمام سعی‌اش را می‌کند تا توجهی را که قبا جلب می‌کرده، دوباره به‌دست آورد. او از هر نظر بر شدت رفتارش می‌افزاید تا آنجا که مطمئن شود از شما پایخ دریافت خواهد کرد. ولی شما نباید تسلیم شوید. نگذارید حس کند که می‌تواند با رفتار احمقانه‌اش مثل گذشته شما را به تسلیم وادارد.

سعی کنید دفعات و مدت زمانی را که رفتار مزبور رخ می‌دهد، در نظر بگیرید تا بتوانید از پیشرفت در کار آگاه شوید. اگرچه ممکن است این‌طور به نظر آید که کودک قصد دارد تا ابد بدخلقی و نق‌نق کند، اما وقتی طول مدت آنها را اندازه بگیرید، می‌بینید که بیش از چند دقیقه نمی‌پایند.

پس از چند روز متوجه می‌شوید که ابتدا دفعات بروز رفتار زننده کودکتان افزایش می‌یابد، اما به تدریج از آن کاسته می‌شود و در نهایت از بین می‌رود. وقتی متوجه می‌شوید که فرزند خردسالتان دیروز به خاطر آب نبات ده دقیقه گریه کرد، اما امروز هشت دقیقه، تشویق می‌شوید تا رویه را ادامه دهید. پاسخ «نه» شما به گریه یک کودک به خاطر شیرینی، فقط برای مدت کوتاهی برایش خاطره می‌شود و پس از مدتی آن را فراموش می‌کند.

پس این نکته را در ذهن داشته باشید که هرچه ثابت قدم‌تر باشید و بی‌توجهی کامل‌تری نسبت به رفتار هدف داشته باشید، آن رفتار در زمان کوتاه‌تری فروکش خواهد کرد.

رفتارهای مطلوب را تقویت کنید
می‌توانید برای سرعت بخشیدن در اصلاح رفتارهای نامطلوب، رفتارهای مطلوب را با تعریف و تمجید و جوایز تقویت کنید. برای نمونه، پس از آن که کودکتان گریه‌اش را قطع کرد و مشغول برداشتن اسباب بازی‌هایش شد، بدون معطلی به خاطر این رفتارش او را تحسین کنید و به او نزدیک‌تر شوید و نشان دهید که مجذوب کارش شده‌اید. اگر گریه و بهانه‌گیری دوباره شروع شد به آن توجهی نکنید تا دوباره قطع شود.

اگر کودک با غذایش بازی می‌کند و شما آن را نادیده می‌گیرید، وقتی بازی را تمام می‌کند و چنگالش را به دست می‌گیرد، واکنش نشان دهید. به او بگویید که از نحوه غذا خوردنش خوشتان می‌آید.

گاهی می‌توانید در حضور کودک مختلف، از رفتار مثبت کودک دیگر ستایش کنید. این کار ممکن است به تقلید کودک مختلف از کودک خوش اخلاق بینجامد. برای نمونه، خانم خانه‌داری را در نظر بگیرید که یکی از فرزندانش مرتبا از میز غذاخوری بالا و پایین می‌رود، در حالی که فرزند خردسال دیگرش، خیلی مودب روی صندلی‌اش نشسته است. مل صحیح این است که در حالی که وانمود می‌کنید از بالا و پایین رفتن آن کودک خبر ندارید، کودک دیگر را به خاطر رفتار شایسته‌اش تشویق کنید. یک احتیاط! اگر این رویه، رفتار نامطلوب را تشدید کرد، دست نگه دارید! اما آن را به خاطر داشته باشید. زیرا این روش، بالاخره در موقعیت دیگری جواب خواهد داد.

روش حل مشکل رفتار کودک
چگونه از روش «سوزن گرامافون گیر کرده» استفاده کنیم سعی نکنید که همیشه برای کودکی که جواب منفی شما را نمی‌پذیرد، دلیل بیاورید. این کودک آموخته است که با سماجت و پافشاری می‌توان به نتیجه دلخواه رسید، بنابراین، آن قدر ادامه می‌دهد تا شما را تسلیم کند. این جمله او که «چرا نمی‌تونم برم بیرون؟» آن قدر تکرار می‌شود که سرسام می‌گیرد. به خصوص پس از آن که چندین بار دلیلش را برایش توضیح دادید.

عصبانی نشوید! زیرا عصبانیت اغلب به احساس تقصیر می‌انجامد تا موفقیت، به علاوه، هیچ‌گاه نیز تسلیم نشوید. اگر روش نادیده گرفتن را دوست ندارید یا در استفاده از آن گیر کرده‌اید، از روش سوزن گرامافون‌گیر کرده استفاده کنید. ااس این روش آن است که در برابر خواست‌های کودک، رفتاری مانند خودش ولی از نوع بزرگسالان داشته باشید.
 

برای نمونه، برایان را در نظر بگیرید؛ او برای یک خوراکی درست قبل از شام، در حال بهانه گرفتن است. شما فکر می‌کنید آن قدر که وانمود می‌کند گرسنه نیست و می‌خواهید که شامش را بخورد. اول علت تصمیمتان را به دقت برایش توضیح دهید، اما فقط یک بار. بعد اگر به دلایل شما توجه نکرد و بهانه گرفتن را از سر گرفت، همان توضیح را منتهی به‌طور خلاصه تکرار کنید، «قبل از شام خوراکی نمی‌شه!»

اهمیتی ندارد که بهانه‌های برایان چقدر تکرار می‌شود، فقط بگویید، «قبل از شام خوراکی نمی‌شه» این روش به خصوص زمانی بیشترین تاثیر را دارد که به نظر آید کم‌ترین توجهی به بهانه‌های کودک ندارید. این کار را ادامه دهید و جمله مزبور را پس از هر درخواست با آواز زمزمه کنید.
 
 

مشاوره کودکان تلفنی:تحسین رفتار کودک

 وقتی والدین به خاطر مشکلاتی که در مواجهه با رفتار کودک خود دارند، با ما مشورت می‌کنند، اغلب آنقدر درمانده‌اند که حتی نکته مثبتی هم برای گفتن ندارند. آنها شخصیت کودک را با کلماتی نظیر: لجباز، تنبیل و خودخواه توصیف می‌کنند. این یک حلقه معیوب است و راه به جایی نمی‌برد. تغییر دادن شخصیت به مراتب از تغییر دادن رفتار مشکل‌تر است. وقتی برای تغییر دادن رفتار کودک تلاش می‌کنید، احتمال موفقیت شما بیشتر است. به بچه نگویید، «چه دختر خوبی». زیرا این جمله بدین معناست که هدف، عبارت است از خوب بودن در تمام اوقات؛ مسلم است که این انتظار غیر ممکن است. به جای آن می‌توانید «من از طرز حرف زدنت با مایکل خوشم آمد». گفتن عبارت «پسر خوب» یا «دختر خوب» نمی‌تواند احساس مشخصی را به کودک القاء کند؛ مگر آن که کودک بتواند آن را با رفتارهای خویش ارتباط دهد؛ زیرا تصور هر کس از خود، بر پایه تصوری که از اعمالش دارد، استوار است.مشاوره کودک تلفنی


چگونه رفتار کودک را تحسین کنیم؟
موثرترین راه برای آموزش رفتار خوب، شکل دادن رفتار با تحسین است. این روش تربیتی، باید به‌طور مداوم مورد استفاده قرار گیرد تا رضایت شما را از رفتارهای جدید فرزندتان نشان دهد.

از تحسین‌های ویژه استفاده کنید
هدف از تحسین کردن، افزایش رفتارهای شایسته است پس شما باید بر رفتارهای خاصی که مورد قبولتان هستند، تاکید کنید. هرچه تحسین شما اختصاصی‌تر باشد، کودک درست بودن کارش را بهتر درک می‌کند و احتمال این که آن عمل را تکرار کند نیز بیشتر می‌شود. برای نمونه یک روز صبح متوجه می‌شوید که فرزندتان رختخوابش را مرتب کرده است، در همان حال نیز مشغول شانه زدن موهایش است. اگر به سادگی بگویید «از این که امروز صبح رختخوابت را جمع کردی خیلی خوشم اومد ممنونم.»

وقتی والدین برای یافتن نکته مثبتی در رفتار کودکشان دچار مشکل می‌شوند ما از آنان می‌خواهیم که از رفتارهای پسندیده کودکان خود یادداشتی تهیه کنند. ما والدینی را دیده‌ایم که فریاد می‌زدند: «هیچی برای نوشتن نبود!» اما بیشتر پدر و مادرها از مشاهده آن همه رفتارهای خوبی که نوشته بودند و از نقشی که از این یادداشت‌ها در یادگیری روش تحسین داشت، شگفت‌زده می‌شدند.

وقتی شما از این روش استفاده می‌کنید، در پایان هر روز، یادداشت‌ها را به کودکتان هم نشان دهید. این کار، روش خوبی برای صحبت کردن در مورد وقایع هر روز است و با این کار هر دو شما احساس خوبی خواهید داشت.

هر پیشرفتی را تحسین کنید
مراقب باشید تا به رفتارهای خوب کودکتان توجه کرده، آنها را تحسین کرده و بدین وسیله قدیم کوچک در جهت تربیت کودک بردارید. اگر به فرزند خردسالتان گفته‌اید که باید اسباب بازی‌هایش را پس از بازی کردن با آنها مرتب کند ولی او قبلا هیچ‌گاه این کار را انجام نداده است، پیشرفت‌های کوچک او را نیز ستایش کنید.

برای نمونه، دفعه اول به خاطر برداشتن یکی از اسباب بازی‌ها از کف اتاق و گذاشتن آن در کمد (در حالی که سه یا چهار تای دیگر را رها کرده است) از کودکتان تعریف کنید و به او آفرین بگویید: «چه کار خوبی کردی که کامیونت‌رو توی کمد اسباب بازی‌ها گذاشتی. بگذار کمکت کنم تا بقیه‌رو هم جمع کنی». دفعه بعد به خاطر جمع کردن دو قطعه از اسباب‌هایش از او تعریف کنید و همین‌طور ادامه دهید تا رفتار کودک اصلاح شود.

تصور کنید که فرنزد شما می‌خواهد همیشه مورد توجه باشد و تا وسط حرف شما نپرد نمی‌گذارد که مکالمه تلفنی خود را تمام کنید. بار اول که سی ثانیه منتظر شد، صحبت کردن را متوقف کنید و به خاطر این کارش از او تشکر کنید و قبل از آن که دوباره شروع به صحبت کنید، جوابش را بدهید. در فرصت مناسب بعدی برای زمان طولانی‌تری صبر کنید و سپس جوابش را بدهید. در واقع با این کار انتظار را در او شکل دهید. شاید مجبور باشید که کارتان را با توقعات کمتری آغاز کنید تا به هدفتان برسید.

هنگامی که رفتار جدیدی تثبیت شده است، برای حفظ آن به تحسین کمتری نیاز داریم و لازم نیست کودک در مورد آن رفتار به خصوص به‌طور مداوم تمجید شود. در عوض، به‌طور اتفاقی این کار را انجام دهید؛ مثلا هر پنج یا ده باری که کودک آن را انجام می‌دهد، از او تعریف کنید. این روش برای تقویت رفتار مزبور کافی است و به زودی برای هر دوی شما طبیعی خواهد شد. توجه داشته باشید که در مورد هر رفتاری ستایش را هرگز به‌طور کامل متوقف نکنید.

به‌طور مناسب و مقتضی تحسین کنید
برای دریافت پاسخ‌های بهتر، نوع تحسین را با سن و اخلاق کودک متناسب کنید. برای نمونه در آغوش گرفتن، بوسیدن و دیگر نشانه‌های عملی محبت همراه با کلمات مهرآمیز، برای کودکان خردسال موثرند. اما در مورد کودکان بزرگ‌تر بهتر آن است که از پیام‌های سری استفاده کنیم. زیرا این کودکان بیشتر دوست دارند به‌طور خصوصی تشویق شوند. برای نمونه، می‌توانید با یک چشمک یا اشاره دست نشان دهید که به عمل خوبش توجه کرده‌اید. بعدا می‌توانید در مورد رفتار پسندیده‌اش، با یکدیگر صحبت کنید.

بیشتر کودکان بزرگ‌تر با لحن آمیخته با شوخی را به تعریف و تمجید مستقیم ترجیح می‌دهند. گفتن این جمله که «عجب مستخدم با سلیقه‌ای اینجا بوده است!» پاسخ بهتری را در یک کودک دوازده ساله برمی‌انگیزد تا این جمله که «واقعا رختخوابت را خیلی خوب مرتب کرده‌ای».

به نظر ما باید در مورد واکنش‌های فرزندتان نسبت به تحسین، قضاوت کنید تا ببینید به هدف زده‌اید یا خیر. اگر کودک تعریف‌های شما را نادیده می‌گیرد، ولی بعدا آن رفتار خوب را تکرار می‌کند، درمی‌یابید که ستایش موثر بوده است.

توجه: به خاطر داشته باشید که جملات تکراری خسته کننده می‌شوند. عبارات مشابهی که پشت سر هم استفاده می‌شوند، تاثیر خود را از دست می‌دهند؛ خلاق باشید. گاهی بهتر است یک یادداشت زیر بالش یا در کیف فرزندتان بگذارید و در آن از یک رفتار ناپسندش به‌طور خاص شکایت کنید. یا اجازه دهید در حالی که با عصبانیت در مورد اعمال نادرستش با یک دوست صحبت می‌کنید، به‌طور تصادفی حرف‌های شما را بشنود.

برای تقویت اثرات تحسین می‌توانید یک جایزه را نیز با آن همراه کنید. به کودک بگویید که از کدام کارش خوشحال شده‌اید و به او وعده یک هدیه کوچک بدهید، ولی هدیه دادن را برای زمان‌های خاص بگذارید تا همیشه منتظر آن نباشد.
 

بلافاصله کودک را تحسین کنید
تحسین کردن به خصوصی در مورد کودکان خردسال وقتی موثرتر است که بدون معطلی صورت گیرد. نگذارید تا بین رفتار پسندیده او و پاسخ شما فاصله زیادی بیفتد، اگرچه کودکان بزرگ‌تر قادرند این فاصله زمانی را درک کنند.

معمولا فاصله بین عمل کودک و واکنش ما می‌تواند با یک اشاره کوچک به موضوع پُر شود. سپس در یادداشت روزانه رفتارهای خوب نوشته شود. وقتی این یادداشت را به او نشان می‌دهید، چیزی هم به عنوان تحسین بگویید. مثلا بگویید: «وقتی می‌بینم به خواهرت هم کاغذ نقاشی می‌دی، خیلی خوشحال می‌شم». البته لازم نیست که در یادداشتتان توضیحات کاملی بنویسید، بلکه رفته رفته عادت می‌کنید علامتی بگذارید که فقط برای خودتان معنی داشته باشد.
 
 

مشاور کودک خوب:مراحل تغییر دادن رفتار کودکان

 کودکان و والدینی که از هر نظر کامل باشند، وجود ندارند و ما تا به حال والدینی را که دست کم گاهی نسبت به توانایی‌ها و آگاهی‌های خودشان به عنوان مادر یا پدر شک نداشته باشند، ملاقات نکرده‌ایم. کودکان، همیشه آن‌طور که والدین می‌خواهند، رفتار نمی‌کنند و وقتی والدین احساس می‌کنند که نمی‌توانند عادات و رفتار فرزندان خود را تغییر دهند، درمانده و آشفته می‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند.


اگرچه والدین امروزی، از نظر تحصیلات و اطلاعات، در تاریخ نمونه‌اند، ولی هنوز پرسش‌های بسیاری وجود دارد. وقتی کارولین در مورد این که برای رفتن به مدرسه چه بپوشد، پانزده بار نظرش را تغییر می‌دهد و مثل همیشه از سرویس مدرسه جا می‌ماند، شما به عنوان پدر یا مادرش چه باید بکنید؟

بهبود رفتار کودک با کمک مشاور خوب
پیش از هر اقدامی باید رفتارهایی را که می‌خواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کنید. این که به یک کودک برچسب شیطان، وحشی، لجباز یا حرف‌نشنو بزنیم، کمکی به حل مسأله نخواهد کرد؛ زیرا این برچسب‌ها کلی و مبهم‌اند و شما نمی‌توانید چیزی بدین مبهمی را عوض کنید. پس به‌طور اختصاصی عمل کنید، از احساسات مایه نگذارید، مشکل را تشریح کرده، آن را از سایر موارد جدا کنید. دقیقا به چه علت فرزند شما دست به رفتار ناپسند می‌زند؛ یا از انجام کاری طفره می‌رود؟

از سوی دیگر، چیزی که شما از او می‌خواهید، دقیقا چیست؟ کاری که کودکتان انجام می‌دهد و شما را عصبانی می‌کند، به دقت زیرنر بگیرید. اگر فکر می‌کنید که لوسی هرگز کاری را که شروع می‌کند به پایان نمی‌رساند، تجزیه و تحلیل کنید که او چه رفتاری می‌کند که شما به ناچار این‌طور فکر می‌کنید. رفتار را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید: لوسی تکالیفش را تمام نمی‌کند و هرگز لباس‌هایش را مرتب نمی‌کند.

شما نمی‌توانید بگویید که او هیچ وقت کارهایش را درست انجام نمی‌دهد، ولی می‌توانید کوشش کنید مشکلی را که در مورد تکالیف و لباس‌هایش دارد حل و رفع کنید.

یک تکه کاغذ بردارید و آن را از طول به دو بخش تقسیم کنید. در بالای یکی از بخش‌ها بنویسید به ندرت و در بالای بخش دیگر بنویسید اغلب. در ستون اول، رفتارها یا عادت‌های خاصی را که دوست دارید کودکتان کم‌تر آنها را انجام دهد، بنویسید و در مقابل آن (در ستون دوم) رفتاری را بنویسید که دوست دارید فرزندتان آنها را در بیشتر مواقع انجام دهد.

در هر زمان بر روی یک مشکل تمرکز کنید
وقتی مواردی از رفتار کودکتان را که می‌خواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کردید، ممکن است وسوسه شوید همه مواردی را که در جدول نوشته‌اید با هم تغییر دهید. اما در برابر این احساس مقاومت کنید و ابتدا یک مشکل را در نظر بگیرید، آن را حل کنید و سپس به مورد بعدی بپردازید. ما به والدینی که با فهرست رفتارهای ناشایست کودکشان پیش ما می‌آیند کمک می‌کنیم تا موارد را برحسب اهمیت بنویسیند.

سپس یکی از آنها را که لزوما مهم‌ترین مشکل نیست، برای کار انتخاب می‌کنیم. وقتی شما می‌خواهید اولین مورد را برای شروع انتخاب کنید، ممکن است یک رفتار سخت یا رفتاری را که بیش از بقیه شما را آزار می‌دهد انتخاب کنید. این بد نیست. ولی گاهی بهتر است کار را با یک مشکل کم اهمیت‌تر که سریع‌تر حل می‌شود، آغاز کنید، تا در شروع احساس موفقیت کنید.

در هفته‌ها یا ماه‌های بعد، همان‌طور که به سمت پایین فهرستی که تهیه کرده‌اید پیش می‌روید، احتمالا احساس می‌کنید که اولویت‌های شما در فهرست در حال تغییرند. مشکلات جدیدی ایجاد و موارد قبلی ناپدید شده‌اند یا به نظر کم اهمیت‌تر می‌آیند. هر تغییر، یک تاثیر کلی بر رفتار فرزندتان خواهد داشت و روند بهبود را تسریع خواهد کرد. هر تغییر به منزله گامی است که در مسیر تربیت فرزند خود برمی‌دارید. رفته رفته الگوهای قدیمی عوض خواهند شد و خواهید دید که شما و فرزندتان خیلی زود احساس بهتری نسبت به خود و یکدیگر پیدا خواهید کرد.

به کودکان سخت نگیرید
معمولا مشکلات یک کودک یک شبه حل نمی‌شود. تغییرات در کودکان و همچنین افراد بالغ به آرامی و مرحله به مرحله ایجاد می‌شوند. اگر کودکی که قبلا به هیچ وجه پیانو تمرین نمی‌کرد، حالا روزی ده دقیقه تمرین می‌کند، راضی باشید و این رضایت را نشان دهید. زیرا این نشانه یک پیشرفت واقعی است. فرزند شما به تدریج احساس خوبی نسبت به خودش پیدا خواهد کرد و تشویق خواهد شد که بیشتر تمرین کند.

اگر پسرتان قبلا برای رفتن به مدرسه دچار مشکل بوده دو سه روزی است که این مشکل برطرف شده است، انتظار نداشته باشید که قبل از خارج شدن از منزل رختخوابش را هم جمع کند. صبر کنید و حوصله به خرج دهید، آن هم به تدریج درست خواهد شد. برای هر دو شما این خیلی مفیدتر است که به جای مأیوس شدن از دست‌نیافتن به‌انتظارات بیش‌ازحد،از پیشرفت‌های کوچک‌وتدریجی خوشحال باشید.

هماهنگ و ثابت قدم باشید
موفقیت قطعی شما در تغییر رفتارهای فرزندتان نیازمند هماهنگی و ثابت قدمی است: در مورد چیزی که می‌گویید جدی باشید، چیزی را بگویید که منظوری از آن دارید و مطمئن شوید که هر دو یک چیز را می‌گویید. شما و همسرتان باید در مورد مشکل و راه‌حل، پیش از دست زدن به هر کاری، اتفاق‌نظر داشته باشید. به علاوه، اگر بتوانید با پرستار بچه، معلم‌ها، سایر اعضاء خانواده وهر فرد دیگری نیز که به‌طور منظم با کودک شما ارتباط دارد هماهنگی پیدا کنید، نتیجه کار شما بسیار بهتر خواهد بود.
 

همیشه یک راه‌حل را به اندازه کافی به کار ببرید تا فرصت دستیابی به نتیجه دلخواه را داشته باشید. طبق تجربه‌های ما، والدین خیلی زود خسته می‌شوند و بچه‌ها این را می‌دانند. اگر والدین مقاوم و استوار نباشند، بچه‌ها به خواسته‌های آنها احترام نمی‌گذارند و خود را موظف به انجام آنها نمی‌دانند. چون مطمئن هستند که با کمی گریه و اندکی سماجت به هدفشان می‌رسند.

وقتی شما تصمیم خود را در مورد این که چگونه با یک مشکل روبه‌رو شوید گرفتید، تردید به خرج ندهید. برای مثال اگر تصمیم گرفته‌اید که از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید، وقتی فرزند شما در سوپر مارکت، برای مشکلات گریه می‌کند، اگر پس از چند دقیقه نتوانید در برابر گریه، التماس یا نگاه‌هیا شماتت‌بار دوستتان که با شما به خرید آمده است بایستید و در نتیجه تسلیم شوید، نه تنها مشکل را حل نکرده‌اید بلکه در واقع آن را تقویت نیز کرده‌اید.
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد