x تبلیغات
مشاوره ازدواج

چگونه یک خودشیفته را خلع سلاح کنیم: ۱۱ عبارت قدرتمند

 آیا تا به حال خواسته‌اید از یک خودشیفته بخواهید صحبت کند که چقدر عالی هستند یا شما چقدر ناکافی هستید؟ بنابراین برای یافتن لیست کاملی از راهبردهای برنده در مورد آنچه که برای خلع سلاح یک خودشیفته باید گفت، به خواندن ادامه دهید. سپس، شما فقط ممکن است بتوانید بر خود محوری و عدم همدلی آنها غلبه کنید


“آیا می توانید یک توصیه تخصصی به من بدهید؟”
 از چاپلوسی استفاده کنید تا تمرکز یک خودشیفته را از توهین به شما دور کنید. آنها قبلاً فکر می کنند که متخصص هستند، بنابراین به آن توجه کنید. اگر بتوانید آنها را مجبور به ادامه موفقیت ها و ایده های عالی خود کنید، این یک راه عالی برای منحرف کردن آنها از هدف قرار دادن شما است. و اگر در مورد موضوعی بپرسید که آنها در آن تخصص واقعی دارند، ممکن است توصیه های مفیدی را از معامله دریافت کنید! [2]
“جو، واضح است که شما یک کارآفرین با استعداد هستید، با تمام موفقیت هایی که کسب و کار شما کسب کرده است. از آنجایی که شما اطلاعات زیادی در مورد راه اندازی موفقیت آمیز کسب و کارهای جدید دارید، آیا می توانید در مورد راه اندازی کسب و کار من به من توصیه هایی کنید؟”
“من می دانم که شما این بازی را در یک روز شکست دادید، که باید نوعی رکورد باشد، بنابراین می توانید نکاتی را برای عبور از باس در سطح ۳ به من بدهید؟”
 
“تو در آن خیلی عالی هستی!”
 به عنوان شکل دیگری از چاپلوسی، یک تعریف واقعی بکنید. این یک تغییر در پرسیدن یک سوال چاپلوس است و به همان اندازه خوب کار می کند. چرا؟ زیرا افراد خودشیفته هرگز از بازخوردهای مثبت خسته نمی شوند! تغذیه زودهنگام نفس آنها ممکن است باعث شود که تعامل راحت‌تر پیش برود، زیرا کمتر احساس بی‌احترامی می‌کنند. به خاطر داشته باشید که ستایش عمومی یا نیمه دلانه بسیار کمتر از یک تعریف واقعی و خاص تأثیرگذار است. [3]
“آن، من هنوز در تلاشم تا بفهمم چگونه توانستی همه را به چنین صندلی های عالی در یک نمایش فروخته شده برسانی. تو بهترین مذاکره کننده ای نیستی که تا به حال دیده ام!”
“آن کفش ها مکمل کاملی برای لباس شما هستند. شما باید تیزترین کمدهایی باشید که من می شناسم.”
  
 

“ما آن وضعیت را به هم زدیم، اینطور نیست؟”
 خود را در هر چیزی که می تواند منفی یا انتقادی تلقی شود، بگنجانید. بیان یک جمله “شما” که می تواند منفی تلقی شود، مانند حمله به یک خودشیفته احساس می شود، و آنها در مقابل با شدت بیشتری پاسخ خواهند داد. با استفاده از زبان “ما”، آنها ممکن است کمتر مورد حمله قرار گیرند و کمتر مجبور به حمله شوند. [4]
“ما هر دو واقعاً رقابتی هستیم، بنابراین فکر می‌کنم جای تعجب نیست که دیروز در جریان بازی پیکاپ با چنین انفجار بزرگی مواجه شدیم. آیا می‌توانیم وانمود کنیم که این اتفاق نیفتاده و ادامه دهیم؟”
“حتما خروجی را از دست داده ایم. چرا آنها در این بزرگراه تابلوهای ضعیف دارند؟”
 
 

“من متوجه هستم که این شرایط برای شما دشوار است.”
 با آرامش همدلی کنید تا بالقوه آنها را آرام کنید. اگر خودشیفته واقعاً از چیزی عصبانی است، این استراتژی را امتحان کنید – به خصوص اگر آن چیزی است که مستقیماً به شما مرتبط نیست. همین تأیید ساده ممکن است برای کاهش عصبانیت آنها کافی باشد و تعامل را قابل کنترل تر کند. [5]
“من درک می کنم که این برای شما ناراحت کننده است.”
“می توانم بفهمم که چرا از اتفاقی که افتاده ناراحت می شوید.”
“من می دانم که نمی تواند برای شما کار آسانی باشد.”
  
 

“برای کمک به شما در اینجا چه کاری می توانم انجام دهم؟”
 به آنها این فرصت را بدهید که ببینند به تنهایی با همه چیز روبرو نیستند. خودشیفته ها ممکن است احساس کنند همه چیز بر دوش آنهاست، بنابراین یک پیشنهاد کمک ساده ممکن است قبل از اینکه واقعاً ناراحت شوند به آنها مکث کند. همچنین ممکن است آنها فقط چیزی مانند “هیچ چیز!” را پس بگیرند – اما به هر حال ممکن است ارزش امتحان کردن را داشته باشد! [6]
“آیا راهی هست که بتوانم با این کار به شما کمک کنم؟”
“من می خواهم کمک کنم – چه کاری می توانم انجام دهم؟”
“آیا اگر این بار به کارهای اداری رسیدگی کنم کمکی می کند؟”
 
 

“بیایید با مخالفت موافقت کنیم و ادامه دهیم.”
 به سمت سازشی کار کنید که هر دوی شما به طور کلی بپذیرید. تقریباً غیرممکن است که یک خودشیفته را متقاعد کنید که او اشتباه می کند و شما درست می گویید، مهم نیست که شواهد چقدر قوی هستند. آنها همچنین چندان علاقه ای به سازش ندارند، اما اگر به روشی زیرکانه با آن برخورد کنید که هر دوی شما نسبت به موقعیت احساس خوبی داشته باشید، ممکن است آن را بپذیرند. [7]
“احتمالاً باید با مخالفت در مورد موضوع ارائه خود موافقت کنیم. اگر از آقای جنکینز بخواهیم موضوعی را برای ما انتخاب کند چطور؟”
به جای اینکه در مورد اینکه کجا برای ناهار برویم دچار اختلاف نظر شویم، چطور می‌شود که هر کدام از مکان مورد علاقه‌مان بیرون بریم و در پارک برای یک پیک نیک ملاقات کنیم، زیرا بیرون خیلی خوب است؟
 
 

زنان نامناسب برای ازدواج

 افراد معمولا قبل از ازدواج وقت کافی و لازم را برای شناخت یکدیگر نمی گذارند و با عجله ازدواج می کنند و به همین دلیل ازدواج آن ها از همان ابتدا محکوم به شکست است، بنابراین باید مطمئن باشید که شریک زندگی خود را از درون می شناسید، هرچند هیچ زنی کامل نیست اما در زیر ویژگی زنانی ذکر شده است که زنان نامناسب برای ازدواج هستند.

 
شناخت دختر نامناسب برای ازدواج
1. دختر وابسته به پدر و مادر
بین صمیمی بودن با والدین و وابسته بودن به آن ها تفاوت زیادی وجود دارد، مثلا دائما شما را با والدینش مقایسه می کند، با والدینش در مورد همه چیز مشورت می کند، اجازه می دهد والدینش برای شغل و زندگی اش نظر دهند، عادت دارد که والدینش از تمام وسایل او مراقبت کنند و همیشه باید والدینش را در جریان تمام اتفاقات بگذارد.
 
مشکلات رابطه با دختر وابسته
افراد وابسته عاطفی نیاز به اطمینان و حمایت از طرف مقابل دارند، مثلا مرتب می گویند:
 
« دوستم داری؟»
 
« آیا برایتان ایجاد مزاحمت کردم؟ آیا آزارتان می دهم؟»
 
« آیا می خواهید با من وقت بگذرانید؟»
 
« چطور به نظر می رسم؟»
 
« تو نمی خوای جدا بشی و من رو رها کنی مگه نه؟»
 
این افراد اغلب اوقات احساس عدم اعتماد به نفس دارند و باید به طور مدام آن ها را تایید کنید تا احساس خوبی داشته باشد. افرادی که نمی توانند انتخاب کنند در نهایت تمایل به ترک رابطه می کنند.
 
 
هرگز با این 10 زن ازدواج نکنید
فشار مشکلات عاطفی دختر وابسته
وابستگی نوعی ناراحتی عاطفی می باشد، مثلا وقتی با هم نیستید ممکن است دائما نگران باشد که آیا او شما را دوست دارید یا نه؟ که این امر استرس شما را بالا می برد. 
 
استرس بالا بر نحوه ابراز احساسات شما تاثیر می گذارد و ممکن است باعث ایجاد مشکلات زیر شود:
 
تغییرات ناگهانی خلق و خو
بدخلقی مداوم یا احساس افسردگی
خشم با غم، گریه یا فریاد
خشونت نسبت به افراد و اشیاء
تنش عضلانی، سردرد، ناراحتی معده
خود مراقبتی ضعیف دختر وابسته
اگر همسرشما انتظار دارد که همه نیاز های او را برطرف کنید، واقع بین نیست و در صورتی که نتواند تغییر کند، دچار پریشانی عاطفی می شود که بر فعالیت های اجتماعی هردوی شما تاثیر می گذارد. 
 
2. معتاد به خرید
عامل بسیار مهم دیگر در درگیری ها و اختلافات زوجین، نگرانی های مالی و اقتصادی است. آیا نامزد شما همیشه چیزهای گران قیمت می خرد؟ دائما پول قرض می کند، از خرید به عنوان عامل کاهش دهنده استرس استفاده می کند، این ها همه نشان دهنده ی علاقه مندی بیش از اندازه او به خرید است، که برای هر ازدواجی فاجعه به همراه دارد. 
 
نشانه های افراد معتاد به خرید
اعتیاد به خرید به دلایل مختلف شکل می گیرد، به برخی از ویژگی هایی که فرد مبتلا دارد دقت کنید: 
 
تایید خواهی افراد معتاد به خرید
تجربه خرید برای این افراد باعث بهبود ارتباط او با دیگران می شود. این افراد همچنین به راحتی از دستورات درمانگر خود پیروی می کنند. 
 
 
عزت نفس پایین
اعتماد به نفس پایین مربوط به شخصیت معتاد به خرید آن ها می باشد. خرید راهی برای بهبود عزت نفس آن ها است. هرچند عزت نفس پایین می تواند نتیجه خرید کردن نیز باشد، بخصوص در زمانی که بدهی دارند احساس بی ارزشی می کنند. 
 
مردم زمانی که افسرده و ناراحت و بی حوصله هستند چیزهایی می خرند که به آن ها احساس خوبی می دهد. 
 
مشکلات عاطفی
معتادان به خرید اغلب افسرده و مضطرب هستند که قابل درمان است و بسیار موثر تر از هیجان و لذت کوتاه مدت خرید است. 
 
 

شغل مناسب برای اختلالات روان و شخصیت

 شغل مناسب برای اختلالات روان و شخصیت چیست؟ فواید اختلالات روان و شخصیت در موفق شغلی شناسایی شد. از شما می خواهیم که این مطلب را برای تمام دوستان خود ارسال کنید. متاسفانه افراد از اختلالات شخصت و روان خود می ترسیدن و به همین دلیل برای درمان و کنترل اقدام نمی کنند. در صورتی که درمان و شناخت آن ها، به فرد کمک می کند تا در شغل و رابطه خود بهبود ایجاد کند.


 اختلالات روان و شخصیت
اختلالات روان و شخصیت نیز می‌توانند ژنتیکی یا غیرژنتیکی باشند. اختلالات روانی به الگوهای رفتاری یا فکری غیرطبیعی اشاره دارند که می‌توانند بر خلق‌وخو، افکار و رفتار فرد تأثیر بگذارند.

اختلالات روان
برخی از اختلالات روانی رایج عبارتند از:

افسردگی
اضطراب
اختلال دوقطبی
اسکیزوفرنی
وسواس
اختلالات خوردن
اختلالات سوء مصرف مواد
اختلالات شخصیت
اختلالات شخصیت نیز الگوی ثابت رفتارها و الگوهای فکری هستند که می‌توانند بر روابط، کار و سایر جنبه‌های زندگی فرد تأثیر بگذارند. برخی از اختلالات شخصیت رایج عبارتند از:

اختلال شخصیت ضد اجتماعی
اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت پارانوئید
اختلال شخصیت اجتنابی
عوامل ژنتیکی و محیطی می‌توانند در ایجاد اختلالات روان و شخصیت نقش داشته باشند. عوامل ژنتیکی می‌توانند بر نحوه پردازش مغز اطلاعات و نحوه واکنش به استرس تأثیر بگذارند. عوامل محیطی مانند سوء استفاده، تروما و فقدان حمایت اجتماعی نیز می‌توانند خطر ابتلا به اختلالات روان و شخصیت را افزایش دهند.

اختلالات روان و شخصیت می‌توانند تأثیر قابل توجهی بر زندگی فرد داشته باشند. آنها می‌توانند منجر به مشکلات در روابط، کار، مدرسه و سایر جنبه‌های زندگی شوند. اگر فکر می‌کنید ممکن است دچار اختلال روان یا شخصیت باشید، مهم است که با یک متخصص پزشکی مشورت کنید. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا اختلال خود را تشخیص دهید و بهترین گزینه‌های درمانی را برای شما تعیین کنید.

برخی از گزینه‌های درمانی برای اختلالات روان و شخصیت عبارتند از:
دارو درمانی
روان درمانی
گروه درمانی
نوروتراپی
آموزش مهارت‌های زندگی
با درمان مناسب، افراد مبتلا به اختلالات روان و شخصیت می‌توانند زندگی کامل و رضایت‌بخشی داشته باشند.

بله، درست است. هر کدام از اختلالات روانی و شخصیت می‌توانند جنبه‌های مثبتی نیز داشته باشند. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب دارای خلاقیت و بینش بالایی هستند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بسیار حساس و همدلی‌آمیز باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است بسیار با اعتماد به نفس و جاه‌طلب باشند.

البته، مهم است که به یاد داشته باشید که اختلالات روانی و شخصیت می‌توانند تأثیرات منفی قابل توجهی نیز داشته باشند. اگر فکر می‌کنید ممکن است دچار اختلال روان یا شخصیت باشید، مهم است که با یک روانپزشک مشورت کنید. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا اختلال خود را تشخیص دهید و بهترین گزینه‌های درمانی را برای شما تعیین کنید.

شغل مناسب برای اختلالات روان و شخصیت
جنبه های مثبت اختلالات روان و شخصیت چیست؟

در اینجا برخی از نمونه‌های نحوه استفاده از جنبه‌های مثبت اختلالات روانی و شخصیت آورده شده است:

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است از خلاقیت و بینش خود برای ایجاد هنر، موسیقی یا ادبیات استفاده کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است از حساسیت و همدلی خود برای کمک به دیگران استفاده کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است از اعتماد به نفس و جاه‌طلبی خود برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند.
البته، مهم است که این جنبه‌های مثبت را به گونه‌ای مدیریت کنید که تأثیرات منفی اختلال را کاهش دهد. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است نیاز به دارو درمانی یا روان درمانی داشته باشند تا از نوسانات خلقی شدید جلوگیری کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است نیاز به آموزش مهارت‌های مقابله‌ای داشته باشند تا با احساسات شدید خود کنار بیایند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است نیاز به یادگیری همدلی با دیگران داشته باشند تا روابط سالم‌تری ایجاد کنند.

با مدیریت صحیح، افراد مبتلا به اختلالات روانی و شخصیت می‌توانند زندگی کامل و رضایت‌بخشی داشته باشند.

بله، درست است. هر کدام از اختلالات روانی و شخصیت می‌توانند جنبه‌های مثبتی نیز داشته باشند. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب دارای خلاقیت و بینش بالایی هستند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بسیار حساس و همدلی‌آمیز باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است بسیار با اعتماد به نفس و جاه‌طلب باشند.

شغل مناسب شخصیت‌های ضداجتماعی
شخصیت‌های ضداجتماعی معمولاً بسیار جذاب و متقاعدکننده هستند. آنها همچنین تمایل به خطرپذیری و عدم ترس از شکست دارند. این ویژگی‌ها می‌تواند آنها را به فروشندگان بسیار موفق تبدیل کند.
 

در اینجا برخی از مزایای داشتن شخصیت‌های ضداجتماعی در فروش آورده شده است:

آنها معمولاً بسیار جذاب و متقاعدکننده هستند.
آنها معمولاً در برقراری ارتباط با افراد مختلف مهارت دارند.
آنها معمولاً در شناسایی نیازهای مشتریان و ارائه راه‌حل‌های مناسب مهارت دارند.
آنها معمولاً در مذاکره و دستیابی به توافقات موفق هستند.
البته، شخصیت‌های ضداجتماعی نیز می‌توانند چالش‌هایی را در فروش ایجاد کنند. آنها ممکن است از ارزش‌های اخلاقی و اخلاقی غافل شوند و در نتیجه رفتارهای غیراخلاقی را انجام دهند. آنها همچنین ممکن است درک ضعیفی از احساسات دیگران داشته باشند و در نتیجه روابط سالمی ایجاد نکنند(منبع).
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد