x تبلیغات
مشاوره ازدواج

کودک بی نظم، والد درمانده. پشت نقاب بی نظمی کودک تان چه می گذرد؟

 بسیاری از والدین در حالی به ملاقات مشاور م ایند که کاسه ی صبرشان از بی نظمی های کودک لبریز شده و کنترل امور از دست شان خارج شده است.

 
والدین بل از اقدام برای مشاوره، همه ی راه حل های ممکن را امتحان می کنند.
 
این راهکارها دامنه ی وسیعی از رفتارهای محبت آمیز تا تهدید و تنبیه و توبیخ های متعدد را در بر می گیرد.
 
اما پس از مدتی، تلاش های بی نتیجه آن ها را به اتاق مشاوره می کشاند. جایی که شاید لازم بود تا قبل از تصمیم به فرزندآوری، در آن حضور یابند و مهارت های لازم را آموزش ببیند.
 
اگر شما هم جزء این دسته از والدین هستید، ادامه ی مطلب به شما کمک خواهد کرد تا دلایل بی نظمی کودک تان را بیشتر درک کنید و بتوانید او را به سمت خودتنظیمی و نظم در امور سوق دهید.
 
فرزندان کدام دسته از والدین بی نظم ترند؟
بررسی های بالینی انجام شده در خصوص نظم نشان می دهد که والدینی که حساسیت بیشتری در خصوص نظم و انضباط دارند، فرزندان بی نظم تری نیز دارند.
 
دلیل این مساله می تواند این باشد که تاکید افراطی بر نظم، غالبا با امر و نهی، بکن و نکن و حساسیت هایی همراه است که فرزندتان را خسته می کند.
 
در طی زمان فرزندتان به دقت مشاهده می نکند که می توادن از طریق بی نظمی، توجه تان را جلب کند، شما را عصبانی کند و کنترل شرایط را به دست بگیرد.
 
در حقیقت شمار زیادی از فرزندان با بی نظمی در حال انتقام گرفتن از والدین امر کننده ی خود هستند و در پس نقاب بی نظمی این پیام مهم را منتقل می کنند که “نمی توانی کنترلم کنی”.
 
این حالت می تواند تبدیل به دور باطلی شود که شما به عنوان والدین، غالبا در آن بازنده خواهید بود.
 
برای خروج از این چرخه ی معیوب، نیازمند آن خواهید بود تا راهکارهای زیر را به دقت اجرای کنید.
 
 
راهکار برای حل مشکل کودک بی نظم
۱) امر و نهی های تان در مورد نظم را کم کنید.
 
۲) اجازه ندهید بی نظمی فرزندتان شما را عصبانی کند و این احساس را منتقل کند که شما از کنترل خودتان خارج شده اید.
 
۳) هرگز به جای کودک اقدام به منظم کردن اتاقش و رفع بی نظمی هایی که او مسببش بوده نکنید.
 
ممکن است پس از چند ساعت از وضعیت آشفته ی خانه به ستوه آیید و تصمیم بگیرید تا آن را مرتب کنید اما این رفتار می تواند تداوم بی نطمی را حتمی کند.
 
لازم است آرامش باشید، اجازه دهید تا فرزندتان ماندن در محیط به هم ریخته و تبعاتی مانند ناراحت شدن را تجربه کند و سپس برای مرتب کردن محیط اقدام کند.
 
۴) صبور باشید و آرام بمانید. اهمیت این مساله تا حدی است که لازم است به عنوان چهارمین نکته ی اساسی، مورد تاکید بیشتر قرار گیرد.
 
 

قصه دختر مرتب ✔️۶ داستان کودکانه در مورد بی نظمی

 قصه دختر مرتب به کودک شما یاد می دهد نظم داشته باشه و اسباب بازی و وسایل در خانه رها نکنه. یادگیری نظم با قصه دختر مرتب برای کودکان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. نظم به معنای انجام کارها به‌موقع، طبق برنامه و با ترتیب مشخص است. کودکانی که منظم هستند، در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفق‌تر عمل می‌کنند.


اهمیت یادگیری نظم برای کودکان
یادگیری نظم با قصه دختر مرتب باعث می‌شود که کودکان احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند. آنها می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و چه زمانی باید آن را انجام دهند. این امر به آنها احساس آرامش و رضایت می‌دهد.
نظم به کودکان کمک می‌کند تا از وقت خود به‌طور موثر استفاده کنند. آنها می‌توانند به‌راحتی کارهای خود را اولویت‌بندی کنند و به آنها برسند. این امر باعث می‌شود که آنها وقت بیشتری برای فعالیت‌های مورد علاقه خود داشته باشند.
نظم به کودکان کمک می‌کند تا از استرس و اضطراب جلوگیری کنند. وقتی کودکان می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و چه زمانی باید آن را انجام دهند، احساس آرامش بیشتری می‌کنند. این امر به آنها کمک می‌کند تا در شرایط دشوار بهتر عمل کنند.
۱. قصه دختر مرتب
روزی روزگاری، دختری به نام «رها» بود که خیلی بی نظم بود. اتاقش همیشه به هم ریخته بود و وسایلش را هر جا که می افتاد، می گذاشت. لباس هایش را روی زمین می انداخت، اسباب بازی هایش را در گوشه و کنار اتاق پخش می کرد و وسایل مدرسه اش را همیشه گم می کرد.

مادر و پدر رها خیلی سعی می کردند که او را نظم بدهند، اما رها گوش نمی داد. او می گفت که نظم و ترتیب چیز مهمی نیست و فقط وقت تلف می کند.

یک روز، رها به مدرسه رفت و معلمش از او خواست که یک نقاشی بکشد. رها خیلی خوشحال شد و شروع به نقاشی کردن کرد. او خیلی خوب نقاشی می کرد و نقاشی اش خیلی زیبا بود.

وقتی رها نقاشی اش را تمام کرد، معلمش آن را نگاه کرد و گفت: «رها، نقاشی ات خیلی زیباست، اما یک مشکل دارد.»

رها گفت: «چه مشکلی؟»

معلمش گفت: «نقاشی ات خیلی شلوغ است. اگر وسایلش را کمی نظم می دادی، نقاشی ات خیلی بهتر می شد.»

رها از حرف معلمش ناراحت شد و گفت: «من که نظم دوست ندارم.»

معلمش گفت: «نظم یک چیز مهم است. نظم به ما کمک می کند که کارها را بهتر انجام دهیم و از وقتمان بهتر استفاده کنیم.»

رها فکر کرد که حرف معلمش درست است. او تصمیم گرفت که از آن روز به بعد، نظم را رعایت کند.

وقتی رها به خانه برگشت، اتاقش را مرتب کرد. او لباس هایش را روی چوب لباسی گذاشت، اسباب بازی هایش را در سبد اسباب بازی گذاشت و وسایل مدرسه اش را در کیفش گذاشت.

مادر و پدر رها خیلی خوشحال شدند. آنها به رها گفتند: «آفرین، رها. ما خیلی خوشحالیم که بالاخره تصمیم گرفتی نظم را رعایت کنی.»


قصه دختر مرتب

رها گفت: «من هم خیلی خوشحالم. حالا می فهمم که نظم چه چیز مهمی است.»

رها از آن روز به بعد، همیشه نظم را رعایت می کرد. او اتاقش همیشه مرتب بود و وسایلش را همیشه سر جای خودش می گذاشت. رها در مدرسه هم درس هایش را خیلی خوب می خواند و همیشه نمره های خوبی می گرفت.

رها فهمید که نظم یک چیز مهم است و به او کمک می کند که کارهایش را بهتر انجام دهد و از زندگی اش لذت بیشتری ببرد.

۲. قصه دختر زرنگ
یکی بود یکی نبود، در یک شهر زیبا، دختری به نام «هستی» زندگی می کرد. هستی دختری مهربان و خوش قلب بود، اما یک مشکل بزرگ داشت. او خیلی بی نظم بود.

هستیهمیشه اتاقش را به هم می ریخت. لباس هایش را روی زمین می انداخت. اسباب بازی هایش را هر جا که می دید می گذاشت. و حتی تخت خوابش را هم مرتب نمی کرد.

مادر هستی از بی نظم بودن او ناراحت بود. او همیشه به هستی می گفت: «هستی جون، لازم است نظم داشته باشی. نظم کمک می کند تا کارها را راحت تر انجام دهی و از زندگی لذت بیشتری ببری.»

اما هستی گوش نمی داد. او فکر می کرد که بی نظم بودن هیچ اشکالی ندارد. یک روز، هستی از مدرسه به خانه آمد. او خیلی خسته بود. لباس هایش را روی زمین انداخت و روی تخت خوابش دراز کشید.

یکدفعه، مادر هستی وارد اتاق شد. او از دیدن اتاق به هم ریخته هستی خیلی ناراحت شد. او به هستی گفت: «هستی جون، چرا اتاقت را مرتب نمی کنی؟»

هستی گفت: «من خیلی خسته هستم. بعداً مرتب می کنم.»

 

مادر هستی گفت: «بعداً دیر است. نظم داشتن یک عادت خوب است. باید از همین حالا یاد بگیری که نظم داشته باشی.»

هستی گفت: «باشه، سعی می کنم.»

هستی از روی تخت بلند شد و شروع به مرتب کردن اتاقش کرد. او لباس هایش را تا کرد و در کمد گذاشت. اسباب بازی هایش را جمع کرد و سر جایش گذاشت. و حتی تخت خوابش را هم مرتب کرد.

وقتی هستی اتاقش را مرتب کرد، احساس خیلی خوبی داشت. او فهمید که نظم داشتن چه قدر خوب است. از آن روز به بعد، هستی همیشه اتاقش را مرتب می کرد. او حتی سعی می کرد در کارهایش هم نظم داشته باشد.

هستی متوجه شد که نظم داشتن کمک می کند تا کارها را راحت تر انجام دهد و از زندگی لذت بیشتری ببرد
 

۳. قصه دختر بداخلاق بی نظم
یک بار دختری به نام سارا بود که خیلی بداخلاق و بی نظم بود. او همیشه اتاقش را به هم می ریخت و کارهایش را انجام نمی داد. پدر و مادرش همیشه از او شکایت داشتند.

یک روز، سارا در حال بازی در پارک بود که یک خانم مسن را دید که در حال مرتب کردن گل ها بود. سارا متوقف شد تا تماشا کند و خانم مسن با او سلام کرد.

خانم مسن گفت: “سلام عزیزم. چرا اینقدر ناراحت به نظر می رسی؟”

سارا گفت: “چون خیلی بداخلاق و بی نظم هستم. پدر و مادرم همیشه از من شکایت می کنند.”
 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد